1) خواسته
و ناخواسته، در روابط اجتماعی هم، حس همدردی و همراهی در سختیها با کسی که از او
خاطره خوشی نداریم، که چه بسا خاطره بد و شرارتآلود هم داریم، به حداقل میرسد.
این یک پدیده کاملا طبیعی است.
2) از
بین همه تعهدات بینالمللی، برخی شاخصترند و زیر پاگذاشتن آنها راحتتر از بقیه،
افکار عمومی را علیه کسی که آن را نقض کرده، بسیج میشود و حمله به سفارتخانه و
گروگانگیری از جمله آنهاست.
3) کورت
والدهایم، دبیر کل سازمان ملل متحد در چهاردهه قبل، در خاطرات خود به سفر نخستوزیر
وقت ایران (محمدعلی رجایی) به نیویورک اشاره کرده است؛ سه هفته بعد از شروع جنگ و
قریب یک سال بعد از اشغال سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری. دبیر کل وقت
سازمان ملل در خاطرات خود نوشته است: «رجایی نمیتوانست درک کند چرا نسبت به ایرانیها
که چنین آشکارا قربانی تهاجمی خارجی شده بودند، در نیویورک تا بدینحد، کم همدردی
میشود. با تلخکامی از بیعدالتی در سازمان ملل متحد شکایت کرد. در مدت دو روز
اقامت او در نیویورک درگفتوگویی طولانی با او کوشیدم برایش روشن کنم که نمیتواند
انتظار کمکی در زمینه شکایت خود داشته باشد تا زمانی که ایران به رغم محکوم دانستن
گروگانگیری از طرف جهانیان، همچنان گروگانها را در زندان نگهداشته است. او نظایر
این سخنان را از باقی مقامات هم شنید.»
این تنها یک نمونه است؛ واقعیت آن است اقدام برنامهریزی شده 13 آبان 58 به لحاظ معنوی و مادی، ضربه سنگینی به انقلاب و ایران و ایرانی وارد کرد. به تبع همین رخداد، حس همدردی و همراهی با جمهوری اسلامی ایران در مجامع بینالمللی زایل شد، دشمنان ایران ِانقلابی احیا و متحد شدند و صدامیان برای حمله به ایران، تشجیع.
4) توجیه اشغال سفارت و گروگانگیری به اعتبار شور و هیجان انقلابی (صرفا در چهار دهه قبل) یک چیز است، تداوم تکریم و تقدیس این بدعهدی، چیزی دیگر.
ادامه بزرگداشت 13 آبان 58 در خوشبینانهترین حالت، میتواند ناشی از رودروایسی و تعارفات در مواجهه با ژستهای صدر انقلاب باشد و در بدبینانهترین حالت، سندی بر منتفع شدن از تداوم تخطئه انقلاب و نظام در فراسوی مرزها.
4) توجیه اشغال سفارت و گروگانگیری به اعتبار شور و هیجان انقلابی (صرفا در چهار دهه قبل) یک چیز است، تداوم تکریم و تقدیس این بدعهدی، چیزی دیگر.
ادامه بزرگداشت 13 آبان 58 در خوشبینانهترین حالت، میتواند ناشی از رودروایسی و تعارفات در مواجهه با ژستهای صدر انقلاب باشد و در بدبینانهترین حالت، سندی بر منتفع شدن از تداوم تخطئه انقلاب و نظام در فراسوی مرزها.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر