تیرماه 84، قدری بیشتر از یک ماه بود سر کار تازهام در
جنوب رفته بودم که احمدینژاد رییسجمهوری شد. در آن روزها، امکان تعقیب همه
برنامههای تبلیغات انتخاباتی کاندیداها و یا حتی خواندن مرتب روزنامهها و وبسایتهای
خبری را نداشتم با این حال سعی میکردم بعد از اعلام نتیجه انتخابات دنبال
"روزنه امید" باشم؛ که به خودم بباورانم که شاید احمدینژاد آن طور هم
که فکر میکنم، "فاجعه" و "نکبت" نیست. یادم آمده بود که در یکی از آخرین برنامههای
تلویزیونیاش، در پاسخ به سوال مجری
برنامه که «فوریترین اثر رییسجمهوری شدن شما چیست؟»، گفته بود: «ایجاد و گسترش
فضای آرام و مملو از مهر»(نقل به مضمون). این واقعا، گمشدهی کشور بود. جریان
مخالف اصلاحات، با کمک ناخواسته غضنفرهای اصلاحات، روی تنشآلود کردن فضای کشور و ایجاد جاروجنجال و
مقابله با پیام تغییرخواهی مردم، به قصد "خسته کردن مردم"، "به همریختن
امنیت و آرامش روانی مردم" و نهایتا "ناامیدکردنشان از مشارکت
سیاسی" موفق عمل کرده بود. اولین میوه این ناامیدی را اصولگرایان در انتخابات
دور دوم شوراها، داخل سبدهای خود گذاشته بودند.
«ایجاد و گسترش فضای آرام و مملو از مهر» میتوانست درگاه
امید باشد ولی دولت احمدینژاد، دقیقا کشور را به فضایی خلاف این فضا رساند هر چند
همهی نظام، بسیاری از مواجهه و تقابلها را با قوه مجریه تعطیل کرد (از آن نوع که
در مقابل قوه مجریه به ریاست خاتمی داشت) تا آن فضای آرام مورد تعهد رییسِ تازهی جمهوری، جامه عمل پوشد ولی
احمدینژاد، از این رهایی، به سود گسترش "نکبت" نهایت استفاده را برد و
فجایع بزرگی در اقتصاد، فرهنگ و سیاست خارجی به بار آورد.
بیش از 11 سال از آن روزهایی که من نیز مثل بسیاری، دنبال
روزنه امید بودم میگذرد و بیشتر از 3 سال است دوره احمدینژاد تمام شده با این
حال، هنوز هم درک درستی از عمق و گستره فساد و ویرانی دوران 8 ساله ریاستجمهوری احمدینژاد
نداریم؛ فقط میدانیم ویرانی و نکبت و فاجعه، خارج از تصورهای اولیه و بسیار فراتر
از آنچه در سال 84 گمان برده بودیم شد و البته این که، او هنوز مصون از
"عدالت" است و بر صدر نشانده میشود!
حالا هم که ترامپ رییسجمهوری آمریکا شده، مدام فکر میکنم
آنهایی که دنبال محاسبه سود و زیانِ بودن او برای "ایران" میگردند و
عموما به این نتیجه میرسند که «ایران منتفع خواهد شد»، از فرط تلخ بودن خبر
پیروزی ترامپ، دنبال همان روزنههای امیدند ولی آنچه ترامپ با خود از نژادپرستی و
واگرایی و نزاع آورده، بسیاری از زیرساختها را به هم خواهد ریخت که حتی اگر دراین
فاصله ایران تبدیل به بهشت هم بشود (که با این اوضاع اقتصادی و موریانه فراگیر
فساد، محال است)، جزیرهای در جهنم واگرایی و نزاع خواهد بود که از قِبل آن مدام
صدمه خواهد دید.
به گمان من هیچ نقطه امیدی در نگاه و برنامههای ترامپی که
متصل به قدرت و ثروتِ بسیار آمریکا شده، وجود ندارد. او فقط باید "کنترل"
شود؛ به کمک رسانهها و به کمک نهادهای بینالمللی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر