اول: آیتالله خامنهای میگوید که «شورای نگهبان، چشم بینای
نظام برای انتخابات است. (آنها) مراقبند ببینند آن کسی که وارد میدان انتخابات میشود،
نامزد انتخابات میشود، آیا صلاحیّت دارد یا نه و باید احراز کنند صلاحیّت را؛ اگر
دیدند که کوتاهی شده و آدمی که صلاحیّت ندارد وارد شده، جلویش را میگیرند؛ این حقّ
آنها است، حقّ قانونی آنها است، حقّ عقلی و منطقی آنها است؛ بعضی بیخود ایراد میکنند(18
شهریور 94)»، و جایی دیگر: «هدف از بررسی صلاحیت کاندیداها در انتخابات عرضه افراد
دارای شرایط لازم و متناسب با میل و رغبت مردم در انتخابات است. باید در انتخابات،
افرادی حضور یابند که دارای صلاحیتها و حد و اندازههای لازم برای مسئولیت ریاستجمهوری
باشند.»(17 اسفند 91)
.
آخر: دوره ریاستجمهوری حسن روحانی نیمه راه را سپری کرده
ولی اخبار فساد مالی و اقتصادی دولت گذشته، تمامی ندارد. از این فسادها که بگذریم،
گردنکشیهای شخص رییس دولت گذشته در مقابل شخص رهبری و نص صریح قانون در موارد
مختلف و متنوع در همان دوره سیاه 84 تا 88، آیا ثابت نمیکند که شورای نگهبان دو
بار – نه یک بار - در تشخیص صلاحیت محمود احمدینژاد، که به باور بسیاری سرمایههای
مادی و معنوی انبوهی از کشور را به باد داد، راه به خطا برد؟ اینجا اصلا و ابدا
حرف بر سر حق «قانون شده» شورای نگهبان برای بررسی صلاحیتها نیست؛ سخن این است:
شورای نگهبان به چه ابزاری مسلح است که بیصلاحیت بودن احمدینژاد را در آینه صاف
ندید وقتی همه شواهد و قرائن در خشت خام موید بیکفایتی او بود؟! به دیگر معنا:
محمود احمدینژاد قبل از سال 84 چه کاری کرده بود که صلاحیتاش برای اداره کشور
توسط شورای نگهبان احراز شد؟ کسی که صلاحیتاش برای شهرداری تهران با اما و اگر
تایید شده بود، چطور برای هشت سال در حد و اندازههای مسئولیت ریاستجمهوری تشخیص
داده شد؟ برای یافتن پاسخ به این سوالات و تنبیه شورای نگهبان، مردم باید تا روز
قیامت منتظر باشند؟ این حاشیه امن «این جهانی» برای این شورا (چشم بینای نظام)، برای پرهیز از
پاسخگویی در قبال تایید صلاحیت احمدینژاد، چقدر میارزد؟
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر