۱۳۹۴ شهریور ۲۳, دوشنبه

«محمد رسول‌الله»


فیلم محمدرسول الله مجید مجیدی فیلم خوبی است ولی حجم انبوه بیچارگی و شوربختی این روزهای مسلمانان، انگار سطح انتظار من نوعی را از این فیلم، قبل از دیدن‌اش، آنچنان بالا برده بود که حالا بعد از دیدن‌اش می‌گویم: خیلی بهتر از این هم می‌شد فیلم را ساخت، که نساخته‌اند. این نه به آن معنا که یک فیلم بتواند این مصائب را برطرف سازد ولی سوگیری فیلمی تاریخی در مورد شخصیتی چنان اثرگذار بر تاریخ بشر، می‌توانست در جهان امروز اسلام، که لبریز از سوتفاهم و خشونت و مرگ است، سوگیری دیگری باشد بهتر از آن چه که داشته است. به نظرم رسیده بود، فیلم هم می‌توانست زمینی‌تر باشد و هم آن حساسیت مفتی‌های گوش بزنگ را برای دمیدن بر آتش سوتفاهم در نظر گرفته باشد بابت نمایش پیکر «محمد». زمینی‌تر اگر بود، اگر کمتر روی ماورالطبیعه تاکید داشت، طیف رو به گسترش گریزان از دین و مذهب را، در کشور خودمان، بیشتر جلب و جذب می‌کرد، حساسیت مفتی‌های گوش بزنگ را هم اگر دریافته بود، می‌توانست اهل تسنن بیشتری را به دیدن فیلم ترغیب کند و باب بدفهمی بین مذهبی بسته‌تر شود. مجیدی گو همان راه سیمای جمهوری اسلامی ایران را پیش گرفته در ساخت فیلم‌های تاریخی-مذهبی؛ جامعه هدف همان قشر مذهبی است که دیدن فیلم و سریال‌هایی چنین، فقط احساساتی‌اش می‌کند؛ خلق فکر و تفکر نمی‌کند! فرج‌الله سلحشور مبنای رسانه ملی است برای کار تاریخی-مذهبی که بهترین داستان قرآن را، داستان یوسف پیامبر را، تبدیل به سریالی می‌کند به سود «محمود احمدی‌نژاد» در آستانه انتخابات! مجیدی البته از این ننگ دور است اما در «محمدرسول‌الله» آن صبغه «انسان» بودن «نبی» پراثر نیست، گاه اصلا دیده نمی‌شود؛ انگار مه و خورشید و فلک در کارند تا «محمد» بدون آن که معلوم شود چرا، فرشته‌وش، نظرکرده و متفاوت باشد و برای ما در چهارده قرن بعدتر دوست داشتنی شود، اصلا نمی‌دانیم پیامبر در آن جامعه جاهلی چرا آن همه متفاوت است؟ آن جامعه اصلا از کجا و چرا جاهل شده که نیاز به محمد داشته باشد؟ چرا محمد با بردگان مهربان است؟ چرا برکت با اوست؟ و چقدر افسوس دارد که دیالوگ‌های فیلم را علی حاتمی یا حسین پناهی یا بهرام بیضایی ننوشته‌اند؛ چقدر زیاد افسوس دارد از بس گفته‌های درخشان، کم است و ناپیدا.
.

من از سکانس‌های انتخاب نام «محمد» برای «محمد» خیلی خوشم آمد؛ لابد به این خاطر که خودم به این نامم! من از صحنه‌های خروش دریا در جوار «محمد» خیلی خوشم آمد، از سخن گفتن از رنج «انسان‌ها» در دیر نصرانیان خوشم آمد، از عبدالمطلب که همه خواسته‌اش از ابرهه، بازگرداندن شترهایش بود؛ «کعبه» خود خدایی دارد. خیلی خوشحال شدم بابت خوش‌سلیقگی در انتخاب آیاتی از قرآن که در انتهای فیلم خوانده می‌شود؛ وقتی سخن از مشترکات ادیان است نه تفاوت‌هایشان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر