در مذاکرات هستهای نه مذاکرهکنندگان میتوانند فراتر از خطوط قرمز پا بگذارند و نه دنیا (و آمریکا نیز) بیخبر از آنند که اردوکشی در خیابانهای انحصاری کشوری چون ایران، فشار به طرفهای مذاکره با ایران نیست؛ این یک دعوا و مانور با مصرف کاملا داخلی است؛ یادآوری و تذکر تسخیرناپذیری مولفههای قدرت در داخل کشور است. گیریم این دولت آمده تا از فشار تحریمها کم کند با نرمش قهرمانانه؛ دیگر چه کار دارد به تعامل با همه دنیا؟ چکار دارد به سهمخواهی نیروهای نظامی از قوه مجریه؟ چکار دارد به فیلترینگ و پارازیت؟ چکار دارد به فضای سرباندود دانشگاهها؟ چرا باید از «انتخابات آزاد» حرف بزند؟ دولت نباید چوب در لانه بورسیه نورچشمیها میکرد و ستارهدارها را به دانشگاه راه میداد، نباید یارانه روزنامههای دلواپس را میبرید، نباید پیگیر کسب و کار کاسبان تحریم میبود! حضرات در برآورد قدرت اثر تحریمها دچار خطای فاحش شدند (به یاد بیاورید که همین سه سال قبل مثلا سردار نقدی گفته بود بایید در نمازهایمان دعا کنیم، تحریمها عمیقتر شود)، از این دولت توقع دارند خطایشان را با فروپاشاندن سازمان تحریمها جبران کند؛ همین! از این بالاتر نرود به خصوص در سال منتهی به انتخابات! اینها را اگر «خودجوشهای باغیرت» نمیدانند، یا نگذاشتهاند که بدانند، آنهایی که «میپزند»شان خوب میدانند!
مخالف و منتقد روند مذاکرات باید که اعلام نظر و پیشنهاد
کند، ولی از طرف خودش! فاصله سیزده میلیونی رای روحانی و جلیلی (به عنوان نماد
مذاکرات مضمحل شده شش ساله با شعار مقابله با استکبار)، با تجمعات خیابانی پر شدنی
نیست. اگر این طور نیست، خودجوش های باغیرت بیایند پیشنهاد بدهند، نظر «آیتالله
جنتی»شان در مورد کم کردن از وعدههای غذایی مردم، به رفراندم گذاشته شود که معلوم شود، مردم تا چه حد نگران معیشت هستند! حاضرند؟
این فاصله اگر پر شدنی بود و باشد؛ چرا این همه زحمت برای انتخابات آن هم
انتخاباتی که داورش، گاه عضو تیم مقابل است؟
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر