بندر، باران کمتر از خیلی جاهای دیگری میباریده، میبارید
و خواهد بارید ... هر باری که راه آسمان به زمین، خیسِ باران میشد؛ دوربین به دست
میدویدم بیرون عکس بگیرم، فضای سبز و درخت و گلهای خوبی بود اطراف دفتر کارمان ... الان هفت – هشت ماهی است از بندر و از محل کار در
بندر دور شدهام. پریروز که باران گرفته بوده، همکاران سابق فیلم گرفتهاند و
برایم فرستادهاند: به همان رسمی که بود، با صدا و بوی باران آمدهاند بیرون و کسانی
عزیز از همکاران، مدام یاد مرا میکنند که همیشه از باران و اثر باران عکس میگرفتم ...
چقدر خوب بود، چقدر حالم خوب شد.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر