هفته پیش، تقریبا هر دو کتاب را با هم تمام کردم: «من ِ او»ی
رضا امیرخانی را و «دلبند عزیزترینم» را. خواندن دومی خیلی بیشتر طول کشید؛ کتاب، نامههای
متقابل چخوف و کنیپر است. از اسم کتاب خوشم نیامده بود برای همین با روزنامه جلدش
کرده بودم که این سو و آن سو بردنی، ناچار از توضیح نشوم! ... هر دو را با بغضی
غریب تمام کردم، سر دومی که گلویم داشت میترکید، چشمهایم گرم از اشک بود ... این
بود همه گزارش من.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر