متن: هیچ سیاستمداری، به حکم سادهی «انسان بودن»، مصون از
اشتباه و خطا نیست؛ گیریم همهشان در لحظه صدور حکم و نظری، خیال و باوری جز این
داشته باشند. ماجرا اما وقتی مهم میشود که بعد از آشکار شدن اشتباه و خطا،
سیاستمدار چه بکند؟
سیاست پیشهای که یک بار خطای خود را بر دوش ماورالطبیعه بگذارد،
باز هم میتواند چنین بکند؛ گیریم روزگار، روزگار «علم سیاست» و «نظریههای تدبیر
امور مملکت» باشد و نه روزگار قبیلههایی که دور آتش میرقصیدند و از زمین و دریا
برکت میخواستند. آن تشکیلات سیاسی هم که چنین سیاستپیشهای را راهبر و ایدئولوگ
خود کند، به راحتی دستهای آلوده خود را با دامن ماورالطبیعه پاک میکند و بعد طلبکار
ملتی هم میشود؛ با دستهای آلوده به مال و آبرو و گاه خون مردمان.
.
حاشیه: اصولگرایانی که همین چند روز قبل به بهانه همگرایی
پای صحبتهای آیتالله مصباح نشستند، یادشان رفته که ایشان وقتی به اشتباه خود در
شناخت محمود احمدینژاد پی برد، نه خود را، که ساحران را مقصر دانست و گفت: «بیش
از 90 درصد معتقدم احمدینژاد سحر شده است.»
آنانی که زیر بیرق چنین
سیاستپیشگانی جمع میشوند، از چیزی نمیترسند؟ حتی از اینکه خود طعمه جادو و جنبل
شوند؟!
.
.
تازه؛ از جان مردم چه میخواهند؟
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر