فاصله این دو عکس، هفت ساعت است. یکی را پشت به غرب گرفتهام
و دیگری را پشت به شمال؛ و کنار دریا؛ ماه دورتر رفته و بالاتر ... ماه امّا سر جایش بر میگردد؛ میلیونها سال
است به این کار خو گرفته؛ حتی اگر کسی مثل من بخواهد عکس بگیرد یا نگیرد. ردّ پای
من هم تا به حال کنار ساحل، پاک شده؛ تردید ندارم. ماه هست و میماند، من و ردّ پای
من نه. با این همه باور نمیکنم ماه هر بار که برمیگردد، همانی باشد که رفته. به خیالم میرسد که لااقل باید بین رفتن و آمدن دوباره، نگاههای دوستانهی پر از حرف را به خاطر بسپارد؛ نگاه من هم حالا قاطی نور ماه است تا ابد. تمرین جاودانگی است لابد! بدر بعد را فراموش نکن. ماه حرفی دارد.
.
ارادتمند
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر