پرده اول:
بزرگان باور دارند انرژی هستهای یک بهانه است برای مقابلهجویی
با نظام؛ بهانه بعدی به احتمال زیاد حقوق بشر است. این فقره اپوزیسیون را هم تقویت
میکند که پتانسیل آن، سال 88 بروز کرد. اگر شکست مذاکرات هستهای به تحریمهای
فلجکننده و این تحریمها به نارضایتی عمومی منجر شود، کنترل و سرکوب بسی دشوارتر
از کنترل و سرکوب نارضایتیهای صرفا سیاسی خواهد بود. در کنار اینها، معیارهای حقوق
بشری غرب و جمهوری اسلامی، در برخی موارد تفاوتهای بنیادین دارد. لذا مذاکرات هستهای باید به نتیجه برسد؛ یا بهتر است به نتیجه برسد، یا در بدترین حالت: شکست نهایی را دیر بخورد.
.
پرده دوم:
تحریم همزمان نفت و بانک مرکزی به لاابالیگریهای دولت
احمدینژاد که اضافه میشود، در کمتر از
یک سال اقتصاد نحیف مملکت را به در و دیوار و زمین می کوباند. نارضایتی اجتماعی رو
به تزاید است. وزرای احمدینژاد در حالی که رئیس گفته بود تحریمها کاغذپاره است، در
جلسات غیرعلنی مجلس و وقتی از شدت تحریمها میگویند، گریهشان میگیرد.
.
پرده سوم:
نرمش قهرمانانه در مذاکرات هستهای اندکی پیش از انتخابات
مطرح میشود. نماد مذاکرات شکستخورده هستهای به سوی باخت سنگین در انتخابات رانده
میشود؛ او قرار است کنار برود. منتقد اصلی او، 4.5 برابر او رأی دارد.
.
پرده چهارم:
مذاکرات خیلی زود به توافق اولیه میرسد. چهره بینالمللی
ایران به سرعت در حال بهبود است. دیپلماتها به تهران سرازیر میشوند.
.
پرده پنجم:
کسانی نمیخواهند تقابل ایران و غرب به این راحتی فیصله
پیدا کند. این را هم در ایران و هم در فراسوی مرزهای ایران، فریاد میزنند. نظام
اما میخواهد محاصره سنگین اقتصادی را بشکند. راه، رسیدن به توافق در مذاکرات هستهای
است. شدت اثر تحریمها و اجماع جهانی علیه فعالیتهای هستهای را درست ارزیابی
نکرده بود. حالا بازی خیلی حساستر است؛ هم باید مشکل حل شود و هم پرستیژ یک نظام مدعی
راهبری در منطقه و حتی جهان، حفظ.
.
پرده ششم:
برای مقابله با پروژه حقوق بشر، به عنوان مزاحم تفاهم، نظام
دست پیش را میگیرد؛ یک بازی زیرکانه را آغاز میکند تا این پروژه را تحت مدیریت
خود، کنترل کند. این یک قاعده کلّی است: کسی که بازی را شروع و زمین بازی را تعیین
میکند؛ امکان بُرد بیشتری دارد. پیشاپیش حرکت دوم «دشمن»، حقوق بشر اعلام میشود.
در اولین و دومین فرصت، وزارت خارجه زحمت یک هماهنگی و بعد، ذلت یک دروغ واضح را
به جان میخرد؛ دو هیئت اروپایی در دو سفر با نسرین ستوده، جعفر پناهی، گوهر عشقی
و نرگس محمدی ملاقات «داده میشوند». دستگاههای متکثر و موازی و عریض و طویل اطلاعاتی
هم گوش و چشمشان را میبندند. اروپاییها دست و پا میزنند که خودتان جواز دادهاید
که! همه خشمگینانه انتقاد و مخالفت میکنند؛ رئیس قوه قضاییه از بی در و پیکر بودن
مملکت حرف میزند و التیماتوم میدهد. رئیس قوه مقننه اروپاییها را به دیدار
دزدانه متهم میکند. یک عضو برجسته مجلس، از بیعرضگی دولت میگوید (همه به راحتی اتهام
چندگانگی در حاکمیت را میپذیرند و بر آن صحه میگذارند). دولت ساکت میماند. پیام
وزارت خارجه به اروپا چنین صادر شده: «دولت اعتدال مشکلی با این ملاقاتها ندارد؛ دیدید که هماهنگ هم بودیم ولی
اوضاع را که میبینید؛ خیلی تحت فشاریم.» پازل آخر را علی لاریجانی میچیند؛ وقتی
گزارش بانکیمون علیه نقض حقوق بشر در ایران منتشر میشود، او تهدید به ترک
مذاکرات هستهای توسط جمهوری اسلامی میکند.
.
پرده هفتم:
اروپاییها دور هم نشستهاند و رفتار و گفتار ایرانیها را
بررسی میکنند. دو صدای مختلف و جداگانه از ایران می شنوند؛ زور و پول صدای دوم البته که
بیشتر است. مذاکرات هستهای هم هنوز به نقطه نهایی نرسیده. ترک مذاکرات البته که
بلوف است ولی الان وقت خالی کردن زیر پای دولت تدبیر و امید هم نیست؛ خیلی زود
است. فهمیدهاند توی زمین جمهوری اسلامی بازی کردهاند، زودتر از موعد، گارد مخالف
ِ نظام را در مسائل حقوق بشر دیدهاند. دولت اعتدال باید مذاکرات هستهای را به
جای خوب و باثباتی برساند. فتیله حقوق بشر پایین کشیده شود؟
.
.
نکته: حقوق بشر، حقوق ِ بشر است نه حقوق دُوَل.
معامله با مال ِ غیر، اما مجاز است!
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر