غلامعلی حدادعادل به پاورقی شماره 2 یکی از
یادداشتهای دکتر سروش («بیا کاین داوریها را به نزد داور اندازیم»)، که او را متهم
به قالب کردن پایاننامه یکی از دانشجویانش به اسم خود در بازار نشر، راهیابی ناحق
به مجلس، جا زدن نقش ویراستاری مجلدات بسیار دانشنامه جهان اسلام به عنوان تألیفات
خود، و قرابت با دفتر فرح پهلوی در قبل از انقلاب کرده بود، پاسخ داد (اینچنین: «پاسخی به تهمتها، یک حرف از هزاران»).
لحن
حدادعادل در پاسخ، البته متین و آرام و ستایشبرانگیز بود؛ خواسته بود که ثابت کند
رساله فوقلیسانس شاگردش را به اسم خودش راهی بازار نشر نکرده، آن ترجمه خودش بوده،
بر راهیابی ناحقاش بر مجلس بینهای نیست و چند پاسخ دیگر بر چند اتهام دکتر سروش
علیه خود و در میان آنها البته قرابتاش با رئیس دفتر فرح پهلوی. حالا که پاسخ دکتر
سروش به جوابیه حدادعادل آمده(+)، انگار که مسئله بیخ پیدا کرده؛ سروش شواهد و بیناتی
دیگر برای اثبات ادعاهای خود آورده، مدعی است مستندات حداد عادل، ایرادهای جدی دارد؛
دروغ است و برخی به ضرب و زور جایگاه سیاسی حدادعادل تدارک دیده شده.
.
نخست) اگر حوصله ندارید هر سه یادداشت این
منازعه قلمی را بخوانید؛ لطفا هیچ گاه حسرت نخورید که مثلا چرا در آلمان وزیری با آینده
روشن را به اتهام استفاده بدون ذکر منبع از مقاله کسی دیگر در پایان نامه دکترا، به
بایگانی سیاست میفرستند و اینجا از این شوخیها خبری نیست. حساسیت داشته باشید و این
حساسیت را تکثیر کنید؛ لطفا! طرفین این تقابل، سنگین وزن هستند و نسبتی با خیلی از
صاحبان منازعات سرسامآور و تکراری و الکی ندارند. حدادعادل حالا سودای ریاست بر جمهور
هم دارد.
.
آخر) بدانید تصدیق و تکذیب آسوده مستندات
هر دو سوی این نزاع، خارج از توان همه عدل و انصاف است. و قبول کنید فقط در محکمهای
که هر دو باشند، و سندها روی میز، و شاهدان در امان، و چشمهای ملت بینا، رسوایی سهم
دروغگو میشود. ما به راحتی از این جنس محاکم محروم ماندهایم و آنان که این محرومیت
را تایید و ترویج میکنند، نزد وجدانهای حق محور به مرتبت «بازندگی» در این نزاع، بسی
نزدیکترند...
.
.
پ. ن: بسیاری (تقریبا همه؟) وبسایتهایی که متن کامل جوابیه حدادعادل را منتشر کردند، حتی بخشهایی از پاسخ دکتر سروش را هم بازتاب ندادند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر