(1)
وبلاگنویسی
من، و وبلاگ «راز سر به مُهر» فردا نُه ساله میشوند. از وقتی از مهر 84 آمدم بلاگر،
تا حالا 2736 پست نوشتهام. حساب روزهای پرشینبلاگ،
که 21 ماه شد، یادم رفته. هنوز مینویسم،
خواهم نوشت. (بیشتر: +)
.
(2)
سهم
من از وبلاگنویسی، بیشتر خوبی بوده و انرژی و آرامش. و جز در وبلاگنویسی، آن هم با اسم خودم، جای دیگری غیر از این، از باب نقد و نقادی، نبودهام، تا این که امسال از ادامه تحصیل
(در مقطع کارشناسی ارشد) ممنوع شدم؛ ستارهدار شدم به معنای معروف (مرتبط: +) ... این مسئله روی زندگی من اثر گذاشت. خوشباورانه خواستم این ممنوعیت را دور
بزنم؛ که این راه هم دیروز سد شد (شاید بعدا قدری بیشتر در این باره بنویسم). جز این،
همه خوبی بوده اگر که دل آزردگیهای حق و ناحق از من به واسطه نوشتههایم، و هیجانزدگی
و بیانصافیهای گاه و بیگاه خودم را، که اقتضای ناگزیر وبلاگنویسی یک «نامعصوم»!
میدانم، ندید بگیرم؛ که البته همه اینها، و برای همیشه، ندید گرفتنی نیستند و گاه
عین لکه توی دلم جا کردهاند.
.
(3)
دوستانی
که قلم نوشتن و حرفی گفتنی دارند، ولی وبلاگ نمینویسند، و صرفا با تنقلاتی به اسم گوگلپلاس و فیسبوک، مشغول میشوند، و مشغولمان میکنند، به خودشان و به اندوخته فارسی
عالم اینترنت، و به ذائقه ما جفا میکنند! این که شبکههای اجتماعی معجزه استریم دارند،
که لازم نیست هی صفحه جدید باز کنی، و گرفتن
و فرستادن بازخورد برای لینکها (لایک، پلاسوان، کامنت و ریشیر)، بسی آسانتر است،
ولی نباید که جای وبلاگنویسی را بگیرند. شبکه اجتماعی (فیسبوک و گوگلپلاس) ذائقه
نوشتن و حس و اعتقاد تو را در ذائقه جریان غالب، خیلی خیلی راحتتر حل میکند؛ بیگانهتر
و بیگانهتر میشوی از خودت اگر که گردن ستبری نداشته باشی!
.
(4)
یک بار،
دو سال قبل، «فسانه» برای سالگرد «راز سر به مُهر» نوشته بود: «کاش به این مناسبت برنامهای
ترتیب می دادید، هفت ساله شدن ارزشش بیشتر از یک پست خشک و خالیست، کاش از تجارب
این مدت نوشته بودید، خاطره ای گفته بودید لااقل، بازیای ترتیب میدادید، یا پرسش
و پاسخی می گذاشتید...»(+)
.
حالا
می خواهم این کار را بکنم؛ پرسشی اگر دارید در خدمتام؛ بپرسید؛ به صراحت حتی! ...
.
.
.
.
در پلاس(+)
در فیسبوک(+)
.
.
سلام
پاسخحذفوبلاگ شما از جمله معدود وبلاگ هایی است که همه پستهایش را می خوانم و دوست دارم. اگرچه به قول خودتان گاهی ممکن است هیجانی یا نه کاملا منصفانه باشد.
و بخش عکس سیاه و سفیدتان همیشه برایم جذاب بوده.
امیدوارم پایدار و سرسبز باشید.
تولد وبلاگتان هم مبارک.
ممنونم از شما
حذفهر وقت، هر جا، اشکال و ایرادی دیدید، حتما بنویسید برام. منتظر نشید :)
هنوز هر روز فکر میکنم شما اگر باشید و کسانی مثل شما اگر باشند، جهان جای بهتری خواهد بود. از بس که انساناید.
پاسخحذففقط همیشه از شجاعتتان ترسیدهام. ازتان خواهش میکنم اگر فشاری بهتان وارد شد زیاد ایستادگی نکنید. ماها مردم فراموشکاری هستیم. ماها مردم مرگ برای همسایه خوب است ایم. هزاران بار این را اثبات کردهایم. یک کسانی انتظار دارند کسی دیگر قهرمانشان باشد و مدام میگویند تو قبلن شجاعتر مینوشتی یا فلان. فحششان بدهید ته ِ دلتان. آنها خودشان جرئت ندارند، دلشان میخواهد بقیه برایشان و بهجایشان سختی بکشند. شما همین که میخوانید، همین که میدانید و این خواندن و این دانستن را انتقال میدهید، گیرم که در چارچوب، گیرم که به جبر جزئی نگر، همین به اندازهی دنیایی میارزد. بیشک خودتان نمیدانید اما دیدگاه خیلیها را روشن کردهاید. خیلیها را جهت ِ مثبت دادهاید. فقط خود ِ من چندتاش را خبر دارم.
همیشه باشید
همینقدر صادق و پاک و انسان
دوستتان دارم. انگار برادرم باشید.
به قول شاملو: من خویشاوند هرکسیام که خنجری درآستین پنهان نکردهباشد.
ممنونم از شما
حذفراستش فکر می کنم اهل ایثار نیستم! یعنی یادم نمی آید از چیزی که بهش اعتقاد نداشته ام، به صرف اینکه دیگران خوششان بیاید، نوشته باشم. آهستگی و پیوستگی را بیشتر ترجیح می دهم. خوشحالم که نوشته هایم گاه موثر است؛ حتی برای تعدادی بسیار محدود.
مراقبت کنید که همچنان بر مدار انسانیت باشم :)
همیشه باشی محمد عزیز، که منتقد و معتدل ماندن راه و رسم نیکویی ست.
پاسخحذفممنونم مسعود عزیز
حذفچنین باد :)
پایداریات ستودنی ست.
پاسخحذفهمراهیتان را شکر :)
حذف9 سالگی پایداری تان مبارک. فکر کنم اگر آن داستان فیلتر شدن کامل بلاگر اتفاق نمی افتادالان شاهد mmoeeni90.blogspot.com بودیم. یعنی به ازای هر سال 10 بار فیلترینگ بد هم نبوده ها! باز هم مبارک باشد این استقامت. همشهری همینه دیگه !!!!
پاسخحذففکر می کنم همین طوری می شد :)
حذفممنونم از همراهی تون، خیلی زیاد
شاید حرفام تکراری باشد اما خودم از تکرارش خسته نمیشوم، پس امیدوارم این خودخواهی را برمن ببخشایید.
پاسخحذفاز درخشانترین هدایای گودر برای من یافتن وبلاگ شما بود. شاید به جرات میتوان گفت انسانیترین وبلاگِ وبلاگستان. همیشه این انسانیت آشکار و نهان در نوشتههایتان را همواره ستودم و از خواندن ورق به ورق این خانه لذت بردم. حتی این خانه به خانه شدنتان ولع آرشیوخوانی مرا هم فرونشاند. روزهای زیادی را با خواندن خانههای قبلیتان سپری کردم. از اعماق دل برایتان صحت، آرامش و عدل در نوشتار را بهصورت روزافزون آرزو دارم.
سرافراز، برقرار و پایدار باشید.
با یک دنیا ارادت.
خوشحالم
حذفممنونم
مغرورم :)
چرا از این وضعیت سیاسی سرخورده نشدی و هنوز از سیاست مینویسی؟
پاسخحذفبه خواندن تاریخ خیلی علاقه دارم
حذفمقاطع بسیار بدتری در این ملک سپری شده
سرخوردگی آفت بسیار خطرناکی است؛ هدیه بزرگی برای فرصت طلبان است
ببخشید اگه در کامنتم امید نبود تنها سوال بود
پاسخحذفتبریک و البته تشکر :-) و از اینکه محروم از تحصیل شدین متاسفم و شرمنده. من اهل تاریخ خواندن نبودهام. گفتین مقاطع بسیار بدتری در این ملک سپری شده. بدتر و بهتر بودن را به چه معنی میگین؟ این بهتر بودن فقط بهتر بودن ظاهری نیست؟ به هر حال عرف خوبی و بدی که جامعه انتظار داره متفاوت هست الان حتی به نسبت بیست سال پیش. و سوال نامربوط اینکه کتاب تاریخیای برای منی که تاریخ نخواندهام پیشنهاد میدین؟
پاسخحذف