اول - آخرین باری که برای کنکور درس و
کتاب خوانده بودم، بر می گشت به سال 72؛ نوزده سال قبل. در این مدت البته سه باری
بدون این که درس اش را بخوانم، در آزمون های دولتی و آزاد کارشناسی ارشد شرکت کرده
بودم؛ دو بارش در ادامه همان لیسانسی که دارم، یعنی «عمران»، و یک بار هم سال 83 در
رشته علوم ارتباطات اجتماعی (ادامه همان علاقه ام به کار رسانه و روزنامه نگاری)،
که خب قبول نشدم. اما سال گذشته تصمیم جدی گرفتم برای ارشد کتاب و درس بخوانم؛
همان منابع «علوم ارتباطات اجتماعی» عزیز
را! با توجه به سابقه و مطالعات قبلی مشکل زیادی نداشتم؛ هر چند در این خودخوانی،
کلی موضوعات جدید به خصوص درباره نظریه های ارتباطی یاد گرفتم. همه تست های ده سال
اخیر را هم کار کردم. غیر از زبان تخصصی و آمار، که فرصت زیادی برای مطالعه پیدا
نکردم، تاریخ و مبانی ارتباط جمعی و اصول روزنامه نگاری را خوب خواندم. اواخر بهمن
امتحان دادم؛ به خیال خودم خیلی هم خوب! کل پذیرش در این رشته در دانشگاه های
دولتی، که منحصر در دانشگاه تهران و علامه طباطبایی هم هست، عبارت است از روزانه
25 نفر (5 نفر دانشگاه تهران)، شبانه 4 نفر، نیمه حضوری علامه 13 نفر و شبانه و
نیمه حضوری ِ آموزش محور، 33 نفر: جمعا 75 نفر.
.
دوم - صبح شنبه، 6 خرداد، که برای دیدن
کارنامه به سایت سازمان سنجش مراجعه کردم، بدون اعلام نمرات، اعلام کرده بود که
پرونده شما ناقص است، «در صورت تمایل» روز سه شنبه (که می شد دیروز) به سازمان
سنجش در تهران مراجعه کنید. شماره تلفنی هم برای پیگیری اعلام کرده بودند که اندکی
بعدتر آن را از روی اطلاعیه سازمان سنجش پاک کردند! خانم پاسخگو رضایت داد که من
درخواست و شماره تماس ام را به واسطه یکی از دوستان مقیم تهران، دست شان برسانم
... دیروز این اتفاق افتاد. خیلی ها آنجا بوده اند؛ پشت در اتاق گزینش. به صورت
کلی به همگی منتظران اعلام شده که صلاحیت عمومی شان تایید نشده. صلاحیت علمی شان
اگر احراز نشده بود؛ راحت بود، یک ضرب می گفتند: «غیرمجاز برای انتخاب رشته».
.
سوم - این یعنی محرومیت از تحصیل،
ستاره دار شدن؛ به همین سادگی.
.
چهارم - دیروز با یکی از دوستان که
صحبت می کردم می گفت اخیرا سخت گیری ها خیلی شدید شده؛ الان حتی برای مدرسان حق
التدریسی دانشگاه ها باید پرونده گزینش تشکیل شود که بعد از تایید، تازه فقط یک
سال اعتبار دارد! می شد حدس زد وقتی رییس ستاد انتخابات خرداد 88 بشود وزیر علوم
کابینه کسی که ایران را آزادترین کشور دنیا می داند، چه خواهد شد.
.
پنجم - میرحسین در مناظره با احمدی نژاد به او گفت: «ما
چه کار داریم میکنیم چه بلایی سردانشگاهایمان و محیطهای جوانان و مردم آوردیم که
بنده هرجا میروم اعتراض است هرجا میروم میگویند به ما اهانت شده است. این
دانشجو را ستاره دار کردیم آن را دستگیر کردیم آن یکی را دستگیر کردیم آن را از
دانشگاه بیرون کردیم.»
و احمدی نژاد ِ صدّیق گفت: «(ستاره دار
کردن دانشجویان) در زمان جناب آقای معین وضع شد درهمان سال اول این دولت منتفی شد
ما نفی کردیم گفتیم این توهین به دانشجو است وزیر علوم ما این را برداشت آن وقت
جالب است آقای موسوی بهجای اینکه به دوستانش انتقاد بکند به ما انتقاد میکند.»
.
خیلی ناراحت شدم
پاسخحذفهیچ وقت نخواستم یا نشد یا نتونستم ستاره دار بشم. منتهی ش همیشه ناراحت شدم بابت این قضیه که دانشگاه و درس، چه دخلی به فلان توبیخ یا بهمان امتیاز داره...
خیلی متاسفم. متاسفم هم برای تلاش شما که بی پاسخ ماند و نادیده گرفته شد و هم برای کوته بینی و تنگ نظری ای که لانه کرده است در وجود عده ای دیگر
پاسخحذفیه جایی باید حرصشون رو خالی می کردن از خانه هایی که مدام بستند و شما دوباره گشودید.
پاسخحذفناراحت شدم. نه صرفا بخاطر جلوگیری از تحصیلتان. بلکه بخاطر تلاشی که بی نتیجه ماند
به اندیشیدن خطر مکن
پاسخحذفروزگار غریبی ست نازنین