۱۳۹۱ آبان ۱۹, جمعه

شعر جمعه - 6

ما بلد نيستيم از خدا
استفاده کنيم
مثلاً گلدانش را آب بدهيم
موهاش را نوازش کنيم
لب‌هاش را ببوسيم
دستش را بگيريم در خيابان
نازش کنيم شب‌ها
تا آرام بگيرد.
برای دوزار
خرجش می‌کنيم
قهر می‌کند
می‌رود …
.
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر