میانه تابستان سال 1285 خورشیدی (106
سال پیش در چنین روزهایی)، مظفرالدین شاه فرمان حکومت مشروطه را امضا و صادر کرد.
دو ماه بعد نخستین جلسه مجلس شورای ملی در کاخ گلستان و با نطق احساسی و پرشور
مظفرالدین شاه افتتاح شد. سه ماه بعدتر، مظفرالدین شاه در سن 54 سالگی درگذشت.
فرزند او محمدعلی شاه جانشین او شد که از همان ابتدا، روی خوشی با مشروطه خواهان
نداشت. این تعارض بالاخره در تیرماه 1287
جواز به توپ بستن مجلس را به دست لیاخوف روسی داد؛ یک روس اولین مجلس مشروطه ایران
را به توپ بست. محمدعلی شاه خود در 28 آبان 1287، ضمن اعلامیه ای متذکر شد چون
پیرو احکام مقدس اسلام است و چون علما اعلام کرده اند مشروطیت، خلاف شریعت اسلام
است، لذا از آن انصراف می دهد؛ یعنی دو
سال بعد از دستور نخستین مظفرالدین شاه برای حکومت مشروطه. محمدعلی شاه اما تحت فشار مشروطه خواهان، 11 اردیبهشت سال
بعد، دوباره مشروطه را احیا کرد ولی گویا دیر شده بود. تهران که به دست مشروطه خواهان فتح شد، محمدعلی
شاه تیرماه 1288، به دامان روس ها در باغ سفارت روس پناه برد و احمد میرزا، شاه شد ... آبان ماه سال 1288 مجلس دوم افتتاح
شد؛ اما این مجلس هم در پی خباثت و اولتیماتوم روس ها، کارش به انحلال کشید. ماجرا
از آن جا آغاز شد که خرداد ماه 1290، مجلس لایحه اختیارات مورگان شوستر آمریکایی
را برای تصدی سمت خزانه داری تصویب کرد. مهرماه همان سال، مورگان شوستر برای وصول
مطالبات معوقه و مالیات شعاع السلطنه، اموال و املاک وی را توقیف کرد. سفارت روس
مدعی شد که این املاک در گروی بانک روس است و نباید توقیف شود. دولت وقت، درخواست
روس ها را پذیرفت اما کمتر از دو ماه بعد، سفارت روسیه به دولت ایران اولتیماتوم
داد که مورگان شوستر را اخراج کند، برای استخدام اتباع خارجی از روس و انگلیس
اجازه بگیرد و خسارت لشکرکشی روس به ایران را پرداخت کند! مجلس اولتیماتوم را در
حالی که هزاران تن از مردم تهران در اطراف
مجلس علیه روس ها شعار می دادند، رد کرد. قوای روس از تبریز و رشت حرکت کرده و
وارد قزوین شدند و تهدید کردند که می خواهند 4 هزار سرباز وارد تهران کنند. 28
آذرماه 1290 (20 روز بعد از اولتیماتوم) دولت تصمیم نمایندگان منتخب مجلس را برای قبول
اولتیماتوم به سفارت روس اعلام کرد؛ اما خوی ددمنشی روس ها تازه جان گرفته بود.
همان روز روس ها در گیلان دست به کشتار و غارت زدند و رییس نظمیه را به دار آویختند.
دو روز بعدتر، قوای روس در تبریز قسمتی از بازار و خیابان ها را به آتش کشیدند و
مغازه ها را غارت کردند. فردای آن روز کشتار وسیعی در تبریز به راه انداختند و
برخی را با وضع دلخراشی با نفت و بنزین سوزاندند و عده ای را نیز در تنور آتش
انداختند. فردای روز کشتار در تبریز، مجلس دوم با پیشنهاد دولت، توسط نایب السلطنه
منحل شد. روس ها به جنابت ادامه دادند. 10 دی ماه 1290 مصادف با عاشورا،، ثقۀ
الاسلام و هفت نفر را در تبریز دار زدند. 22 دی ماه مورگان شوستر، تهران را ترک
کرد. فروردین 1291، روس ها این بار مشهد را به خاک و خون کشیدند؛ بارگاه امام رضا
را به توپ بستند، سردرها و گلدسته ها را ویران و خزانه را غارت کردند، 200 نفر از
مردم را نیز کشتند.
.
روسها در حق ایران و ایرانی بسیار بد کردهاند. بلایی که سر دو مجلس نخست مشروطه نوپای ایران آوردند، در این سالگرد صدور فرمان مشروطه، باید که مرور شود. همه خباثت روسها در ترکمانچای و گلستان نیست. ما از جنایت روسها کمتر میدانیم؛ کمتر خبر داریم، کمتر در معرض دانستن قرار گرفتهایم شاید تنها به این دلیل ساده، که باید گذشته با کیفیت حال منطبق شود؛ جاهایی از گذشته پاک شود، جاهایی پررنگ شود؛ تا سیاستپیشگان راحتتر به کارشان در «حال» برسند ...باید بدانیم، برای چراغ راه؛ نه برساختن کینههای نو.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر