باراک اوباما درست می گوید؛ این که "مساله
فلسطین راه میانبر ندارد". البته او در مخالفت با درخواست محمودعباس برای
عضویت در سازمان ملل این حرف را زده ولی این حرف باید عمیق تر از این ها مورد توجه
باشد. راه حل مساله فلسطین – اسراییل نه "حماس"ی است که آدمکشی چون بن
لادن را ثنا می گوید و نه فتح و ده ها و ده ها سنگ و قلوه سنگ و موشک و انتحار و
استشهاد و نه حتی وتوهای مسلسل وار، کمک های بی حساب و چشم بستن های مکرر قدرت های
غریی در کمک به اسراییل. اسراییلی خود را بنده مخلص خدا می داند، حتی وقتی می
خواهد توپ سر مردم هم بریزد، تورات خواندش را زیر سایه تانک از یاد نمی
برد. حل این مساله، عرضه می خواهد برای "بریدن" ارتباط موجودیت اسراییل
با وعده ای که از آسمان آمده و راه رسیدن به آن هم شده بیرون کردن جابرانه ی ساکنان
یک سرزمین از خانه هایشان. انسان ایدئولوژیک وقتی درباره حق موعود و خدایی خود
"مذاکره" می کند، حس می کند دارد سر ارزش هایش معامله می کند، حس خسارت
به او دست می دهد، چه آن که بخواهد از این حق موعود خود عدول هم بکند. اسراییلی ها
"خدا"یی را پشت سر خود دارند که دل شان به وعده او گرم است؛ می کُشند،
لجاجت می کنند، آدم می دزدند، شکنجه می کنند، محاصره می کنند، کک شان هم نمی گزد
چون تایید قدرت اعلای جهان را بالای سر خود دارند. باید این خدای اسراییلی ها از
وعده اش کوتاه بیاید، یا لااقل به آن ها بگوید: "من هیچ گاه کسی را به وعده
خودم، از جاده "ستم" نرسانده ام. اگر جاده ای غیر از این سراغ ندارید،
بدانید آن وعده، وعده من نیست، وعده ابلیس است". وقتی حق وتوی ثروتمندترین و
بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی دنیا می آید و صاف می رود برای تایید اسراییلی ها،
همین را هم نشانه حمایت خدایشان حساب می کنند و این داستان که داغ ننگ شده بر تارک بشریت، همچنان همان جا باقی می ماند و بزرگتر هم می شود. رابطان خدای اسراییل و
مردم اسراییل، باید پیام های مهربانانه تری بیاورند، و "ستم" را سم برای
بقایِ امن اسراییل بدانند و بفهمانند هم.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر