این عکس را کمی کمتر از پنجاه روز قبل توی صفحه فیس بوکش گذاشت و زیرش نوشت: "صبح امروز – حیاط خانه ما". چند روز قبل ترش، وصیت نامه وحشی بافقی را همخوان کرده بود که " ... روز مرگم وسط سينه من چاک زنيد / اندرون دل من يک قلمه تاک زنـيد ..." ... ده روز قبل، آن اتفاق بد و تلخ نازل شد. و بعد، تخت بیمارستان بود و نگاه های بارانی و دستان به دعا برخاسته ... دیروز که مهمان خاک شد، سینه بسیاری را چاک زده بود. حالا در آن حیاط قدیمی پُردرخت، فقط سیاه است که می رود و می آید ... حیاط خانه قرار با نوروز داشت امّا
*
خدا بیامرزدشون..دوست بودید..رفیق بودید..یار بودید..برادر بودید..یا هرچیز... برای شما عزیز بوده پس رفتنش ما رو هم ناراحت می کنه چون شما را ناراحت کرده است... خدایش بیامرزد..
پاسخحذفممنونم نرگس عزیز
پاسخحذف