۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

سوختن

یه آدم خوب، و مشهور البته: محمد داداش یکم یواش بابا تو رو خدا. من اینور دنیام اما کپ می کنم با خوندن این مطلبات. قشنگه اما یک کم یواش ...
من: (...)ِ عزیز ... دلم آرام ندارد ... خالی نمی شود حتی با این تندی هایی که تندی نیست اصلا
همون آدم خوب: باشه عزیزم ... الان اوضاع شیر تو شیره ... به نظرم با این قلمت بزن بیرون از سیاسی ... مثلا سوژه ای مثل قطع شدن انگشتان اون دخترک روستایی کار تو می تونست باشه ... با همین قلم ... ظریف ... طوری که هم توده بفهمه و هم خواص بگیرن منظورتو ... تو تو این بلبشو نمی خواهم بسوزی برادر ...

۸ نظر:

  1. سلام
    خوبین آقای معینی
    ببخشین مزاحمتون میشم
    احتمالا شما شماره تلفن آقای محمد واعظی رو دارین
    لطف میکنین شماره ایشون رو برام کامنت بذارین
    خیلی کار ضروری دارم و شماره همراهشون همیشه خاموشه
    ممنون میشم

    پاسخحذف
  2. البته لازم به ذکره که تو وبلاگشون کامنت گذاشتم ولی خیلی وقته بروز نکردن و من کارم ضروریه
    مرسی

    پاسخحذف
  3. ببینم چه کار می تونم بکنم خانم جعفری

    پاسخحذف
  4. من این شماره رو دارم
    051----0912
    الان تماس گرفتم خاموش بود. به گمونم شما هم همین شماره رو دارین

    پاسخحذف
  5. نمیدونم چه حکمتیه خیلی از دوستانی که میرند اون ور آب یه دفعه محتاط تر و دست به عصا تر از داخل کشوری ها میشند و خودسانسوری بین آنها بیشتر از داخل نشین هاست

    __
    از گودر

    پاسخحذف
  6. مصلحت سنجی نشان غیر قابل انکار خردمندی و عقلانیت است. اما گاهی قلم دلش می گیرد از این همه خردورزی، گاهی دلش می خواهد براه دیگری برود، دلش می خواهد نغمه سر کند که: آزمودم عقل دور اندیش را - بعد از این دیوانه سازم خویش را
    __
    از گودر

    پاسخحذف
  7. البته من هم فکر کنم باید کمی دس به عصا تر بنویسی.
    آخه فکر کنم اثر گذاری بلاگت خیلی بهتر از وقتی هست که خدای نکرده بخواد واست اتفاقی بیفته. دوستانه البته میگم :)

    __
    از گودر

    پاسخحذف
  8. راستش به نظرم کسایی که میرن اونور آب محتاط نمیشن، بلکه دستشون میاد که آسمون همه جا یه رنگه. زندگی هم یه جوره، فقط دید آدمها متفاوته.. چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید. واژه باید خود باران باشد.

    پاسخحذف