۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

مشکل "مضاعف" سازمان روحانیت

دبیر تعلیمات اجتماعی دوران راهنمایی ما یک بار در نقل بدی های نظام لاییک ترکیه می گفت که "تُرک ها یک سازمانی دارند که دقیقا به روحانی های همه مساجد کشور اعلام می کند که چه بگویند و چه نگویند". این سطح از کنترل سازماندهی شده، حیرت آور نشان می داد؛ آن هم علیه دین خدا و نمایندگان دین خدا در یک کشور مسلمان! خیلی طول نکشید که  بدانم این اتفاق غریبی نیست؛ به طور دقیق از وقتی که متوجه شدم یک دفعه دویست - سیصد امام جمعه شهرهای کشور خودمان همه درباره یک موضوع یک نظر بیشتر ندارند. امامان جمعه (سابق)  اصفهان و گرگان و یزد را که استثنا می کردی، حرف های یکی را که گوش می کردی، از شنیدن بقیه بی نیاز می شدی؛ عین هم، با سر فصل های معیّن! ... گذشت تا سال دوم دانشگاه برای اولین بار کتاب "ده گفتار" شهید مطهری را خواندم. تا جایی که من می دانم بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی در مفید بودن "بی استثنا"ی کتاب های ِ فقط یک نفر تاکید صریح دارد: "مرتضی مطهری" ... گفتار دهم این کتاب به "مشکل اساسی در سازمان روحانیت" پرداخته. در همه سال های اخیر که روحانیان منتقد حکومت تحت انواع محدودیت ها و فشارها بودند، به فکرم خطور نکرده بود رجوع دوباره ای به این کتاب شهید مطهری بکنم و مروری بر آنچه "ایدئولوگ حذف شده انقلاب اسلامی" درباره مشکل "اساسی" روحانیت نوشته، تا دیروز که وبسایت دو روحانی عالیرتبه ناهمراه، آیت الله صانعی و آیت الله بیات زنجانی، توسط نظام ِ اسلامی فیلتر شد؛ این هر دو از بلندپایگان سابق  همین نظام بوده اند. بستن راه دسترسی آزاد به وبسایت این دو "آیت الله" را شاید بتوان فاز جدیدی از تحدید سازمان روحانیت دانست؛ این بار در فضای مجازی. مرور گفتار دهم این کتاب پیام تلخی داشت؛ اینکه اینک سازمان روحانیت در ایران ظاهرا مبتلا به هر دو مشکلی شده که شهید مطهری از آن یاد کرده بود؛ توامان: وابستگی به دولت و وابستگی به عوام! بخش های برگزیده این گفتار را، که اولین بار در سال 41 منتشر شده، در ادامه بخوانید
*
"در حال حاضر یگانه بودجه ای که عملا سازمان روحانیت ما را می چرخاند و نظام روحانی ما روی آن بنا شده و روحانیت ما طرز و سبک سازمانی خود را از آن دریافته و تاثیر زیادی در همه شوون دینی ما دارد "سهم امام" است ... روحانیین، سازمان ممیزی برای این مالیات ندارند، خود مردم به حکم وجدان و ایمان، وجوهی که به مالشان تعلق می گیرد، چه کم و چه زیاد، می پردازند ... مجتهدین شیعه بودجه خود را از دولت دریافت نمی کنند و عزل و نصبشان به دست مقامات دولتی نیست. روی همین جهت همواره استقلالشان در برابر دولت ها محفوظ است، قدرتی در برابر قدرت دولت ها به شمار می روند و احیانا در مواردی سخت مزاحم دولت ها بوده اند  ... روحانیین شیعه اجبار و الزامی ندارند که از دولت ها اطاعت کنند اما ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آن ها را حفظ نمایند ... در سه سال پیش در یکی از روزنامه ها عکس علامه شیخ محمود شلتوت مفتی اعظم و رییس جامع الازهر را در اتاق کار خودش دیدم در حالی که بالای سرش عکس جمال عبدالناصر بود. در ایران ممکن نیست حتی در اتاق محقر یک طلبه کسی عکس یکی از مقامات را ببیند. زعیم روحانی مصر هرگز آن قدر قدرت پیدا نخواهد کرد که در قضیه ای مانند قضیه تنباکو حکومت وقت را از پا بیندازد. چرا؟ چون متکی به دولت است ولی از طرف دیگر روحانی مصری چون زندگی و معاش و مقام خود را در دست مردم نمی بیند و متکی به عوام نیست خود به خود حریّت عقیده دارد، مجبور نیست به خاطر عوام حقایق را کتمان کند ... اگر اتکای روحانی به مردم باشد قدرت به دست می آورد اما حریت را ازدست می دهد و اگر متکی به دولت ها باشد قدرت را از کف می دهد اما حریتش محفوظ است زیرا توده مردم معتقد و با ایمانند اما جاهل و منحط و بی خبر و در نتیجه با اصلاحات مخالفند و اما دولت ها معمولا روشنفکرند و ولی ظالم و متجاوز. روحانیت متکی به مردم قادر است با مظالم و تجاوزات دولت ها مبارزه کند اما در نبرد با عقاید و افکار جاهلانه مردم ضعیف و ناتوان است ولی روحانیت متکی به دولت ها در نبرد با عادات و افکار جاهلان نیرومند است و در نبرد با تجاوزرات و مظالم دولت ها ضعیف ... روحانیت عوام زده ما چاره ای ندارد از این که همواره سکوت را بر منطق، سکون را بر تحرک، نفی را بر اثبات ترجیح دهد زیرا موافق طبع عوام است. حکومت عوام منشا رواج فراوان ریا و مجامله و تظاهر و کتمان حقایق و آرایش قیافه و پرداختن به هیکل و شیوع عناوبن و القاب بالا بلند در جامعه روحانیت ما شده که در دنیا بی نظیر است. حکومت عوام است که آزاد مردان و اصلاح طلبان روحانیت ما را دلخون کرده و می کند ..."

۳ نظر:

  1. من حالا فکر میکنم همین "ملاحظه ی مردم کردن"های روحانیت، به آقایان ائمه جمعه هم تسری پیدا کرده است. مشکل این نیست که سازمانی برای هماهنگی ائمه جمعه تشکیل شده و مثلاً با بولتن هایی (یا هر وسیله دیگری) توصیه به توجه به موضوعات روز (مثلاً انرژی هسته ای/ فلسطین/انتخابات) میکنند و یک سری آگاهی هایی بهشان میدهند تا بتوانند در موردش خطبه بخوانند(انتظار نداریم که ائمه جمعه در مورد موضوع هسته ای مانند یک دیپلمات کارکشته سخنرانی کند، پس لازم است اطلاعاتی برای ارائه به عموم داشته باشد). ایشان حق و وظیفه دارند فراتر از موضوعات پیشنهادی، به امر و نهی مسئولان و مردم بپردازند.
    مشکل اینجاست که اصلاً دغدغه ای برای کار موثر فکری و فرهنگی در عامه روحانیت و همین طور انجام وظیفه و ایجاد حرکت در جامعه برای خواص آن(ائمه جمعه) وجود ندارد. دغدغه ای برای مجاهده ندارند. عموماً به همین خطبه ها و سخنرانی های روتین و کلیشه ای راضی می شوند و گمان می کنند که تکلیف خود را انجام داده اند.
    به طور مثال همین که رهبری، ائمه جمعه را توصیه به ارتباط با جوانان می کنند، یعنی این وظیفه ارتباط گیری هنوز انجام نشده...
    من علت این سکون ائمه جمعه را -حداقل در شهرستان ها- دو مسئله می دانم: اول ضعف در تعامل با مردم و ناتوانی در حل ریشه ای مسائل اعتقادیشان؛ و دوم یک انفعال دیگر در برابر مسئولان محلی، که کم کاری هایشان را (به هر دلیلی) توجیه می کنند.

    پاسخحذف
  2. بزرگان حوزه های علمیه شیعه طی سابقه هزارساله خود به علمای اهل تسنن فخر می فروختند که میانه ای با دین دولتی ندارند و مستقل از حکومت و در کنار عموم مردم هستند همواره؛ اما حالا که همین بزرگان شیعه در این 3دهه اینقدر اختلاف مشرب فکری و سیاسی داشته اند که حتی بعضیها بعضی دیگر را خلع لباس می کنند و خانه نشین یا تهدید و تحدید همه جانبه می کنند چه پاسخی برای نسل جوان دارند که پس این اسلام راستین کدام است؟ و چرا این دو طیف مذهبی به جای اینکه با گفتگو به تفاهم برسند و یک طرف دیگری را متقاعد کند، از قوه قهریه حتی در دنیای مجازی استفاده میکنند؟

    پاسخحذف
  3. خوش به سعادت شهید مطهری که همان روزهای اول رفت و این روزها را ندید. واقعا خوش به سعادتش .

    پاسخحذف