یک کاربر گوگل پلاس چند روز پیش در کنار
پنج عکسی که از خیابان های تهران آپلود کرده و به اشتراک گذاشته بود، نوشت: «این قضیه
آشغال رفته رو اعصابم. آخه چرا تو خیابون آشغال میریزین؟ واقعا چرا؟ چی فکر میکنین؟
که یکی دیگه جمع کنه؟ میبینین که نمیکنه (بگذریم از اینکه آیا اصلا این فکر که من بریزم
و اون جمع کنه درسته یا غلط). شهر کثیف رو به شهر تمیز ترجیح میدین؟ نع؟ پس چی؟ یکی
از این آدمهایی که آشغالشو میندازه تو کوچه و خیابون، دلیلشو به من بگه.»(+)
.
شهره زبیری که متن بالا را نوشته، قطعا
تنها کسی نیست که از کثیف بودن معابر عمومی خشمگین است و ناراحت، و البته تهران هم
مطمئنا تنها شهری نیست که شهروندانی بی مبالات به تمیزی دارد.
.
اگر کشورهای توسعه یافته، مشکلی به اسم
دفع زباله ها دارند، یک گام مهم عقب تر از آنها، ما مشکلی به اسم پخش زباله در محیط
زیست نیز داریم! جوی های آب، سطل روان زباله و خاکروبه است و کوچه و خیابان و طبیعت،
از کوهستان گرفته تا سواحل دریا در شمال و جنوب کشور و حاشیه جاده ها، همه سطل های
زباله بی انتهای عده ای از مردم است که «خوشبختانه» نمی توان به راحتی به آن ها، «دشمنان
پاکیزگی» نام گذاشت که هر کدام را بشناسید، می بینید که حرمت نظافت خانه و محل کسب
و اتومبیل خود را عموما به خوبی پاس می دارند. بر این پخش زباله ها، البته این مصیبت
را هم اضافه کنید که سهم زباله های پلاستیکی در بین زباله ها، به شدت در حال رشد است.
.
شاید بیراه نباشد اگر بپذیریم که بر اساس
تجربه «استفاده از کمربند ایمنی»، کوتاهی اصلی از سوی نهادهای حکومتی در این باره صورت
پذیرفته و این روند، ادامه دارد. استفاده از کمربندهای ایمنی وقتی نهادینه شد که نهادهای
حکومتی، چه خودروسازها که برخی برای صرفه جویی اساسا کمربند ایمنی را از خودروهای تولیدی
خود حذف کرده بودند، چه نیروی انتظامی و چه رسانه ها، برای جا انداختن الزام استفاده
از کمربند دست به دست هم دادند. در مورد نظافت شهری و حفظ محیط زیست متاسفانه این عزم
هنوز شکل نگرفته و اگر اقدام چندی پیش شهرداری تهران را در انتخاب روز 21 تیر به عنوان
روز بدون نایلکس، در نظر نگیریم، عملا نهادهای حکومتی به مساله نظافت کاملا بی اعتنا
هستند و عجب است که این نشانه «ایمان»، بر اساس النظافة من الایمان، در حکومتی بر مبنای
ایمان الهی چنین مهجور و منکوب است!
.
سازمان های عریض و طویل فرهنگی شهرداری
ها و صدا و سیما و رسانه های دیگر کار فرهنگ سازی در این زمینه را جدی نمی گیرند یا
حتی به آن کلا فکر نمی کنند (باید چنان جو تبلیغی منفی علیه شهروندان بی مبالات به
نظافت شهری بر کشور حاکم شود که فرد متخلف از اقدام خود احساس شرم کند. در این باره
نمونه کارهای متروی پاریس را علیه کسانی که حقوق عمومی را رعایت نمی کنند، ببینید(+))،
نیروی انتظامی بر خلاف نص صریح قانون که پرتاب زباله از خودرو جریمه دارد، از اعمال
قانون در این باره خودداری می کند، سازمان های خدمات شهری شهرداری ها، جدای از این
که سطل های زباله معابر را منظم و مرتب تخلیه نمی کنند، از ایجاد ارتباط منطقی و مستقیم
بین تعداد سطل های زباله و زباله تولیدی عاجزند و کارگران زحمت کش زیر مجموعه را به
حداقل تجهیزات بهداشتی و همچنین تجهیزاتی که متناسب با حجم زباله ها به کار آنان سرعت
ببخشید، مجهز نمی سازند. با این همه شهروندان وظیفه شناس نباید از اعتراض خودداری کنند،
باید که تشکل های غیردولتی و وبلاگ ها و کمپین ها برای هشدار و فشار بر نهادهای حکومتی
شکل بگیرد. باید مدیران رسانه های محلی تحریک به اقدام شوند. باید این جوی های خرد
و کوچک دوستداران پاکیزگی به هم بپیوندند. چه بسا نهادهای حکومتی، سکوت دوستداران
پاکیزگی را حمل بر رضایت از خود کرده اند!
.
در شهری که چشمان مردم به زشتی زباله ها
عادت کند، به بقیه زشتی ها نیز عادت می کند. زباله، دور انداختنی است و آراستن شهر
با دور انداختنی ها، شهر را از «انسانی بودن» دور و دورتر می کند.
شرح عکس های ادامه: این عکس ها را در ساعت
و تاریخ های مندرج در روی هر عکس، فقط در بندرعباس گرفته ام (آلبوم کامل:+). شهری که مهم ترین بنادر
تجاری ایران را در اختیار دارد و شهردارش، نوروز امسال، این جا و آن جا به مسافران
نوروزی، ورودشان را به «پایتخت اقتصادی ایران» خیر مقدم گفته بود.
اگه حتی حسی شبیه این روزهامون نسبت به زباله ها ربط خفیفی هم با مهرجوی و نارنجی پوش اش داشته باشه باز باید این انسان رو برای این دغدغه ی انسانیش تحسین کرد
پاسخحذف-
چه می توان کرد؟
-
ایا میشه خلاف فرهنگ سازی !!! هایی مثل کمربند یا طرح ترافیک و ... با امری بجز چماق جریمه ها به رسمی نیکو دست پیدا کنیم؟
+مهران مهرانگیز
پاسخحذف.
چرا که نه؟ من یک مثال زدم با بن مایه بدبینی، یعنی تکیه بر چماق. این مساله ریشه های جدی جامعه شناختی دارد و شاید اگر روزی بی چماق بخواهند فرهنگی را بسازند، سراغ آن ها خواهند رفت بی نیازی به زور و چماق (خدا کند که) !
در بد بینی های شما هم خوش بینی هست :)
پاسخحذففقط اما
امیدوارم تا قبل آن روز
روزی بی چماق "بخواهیم" فرهنگی را "بسازیم" بی نیاز به زور
+مهران مهر انگیز
پاسخحذف.
حق با شماست :)
کامنت در فیس بوک (صفحه بندرعباس)
پاسخحذف.
محمد افراسیابی: چریمه که بزارن فقط یک دوکون دیگه واسهی دزدا واز میکنن. اصلاخ باید از شخص شروع شه.
.
من: جریمه همه چاره نیست؛ می تواند بخشی باشد
.
محمد افراسیابی: جریمه اثر آنی دارد. نمونهاش جرایم سنگین رانندگی در ایران است. تا سر و کلهی پلیس هست، مردم رعایت میکنند اما توی جادهها نه. و نتیجهاش همان است که من و تو میدانیم.
در کشورهایی که فرهنگ سازی کردهاند مردم پلیس خود شدهاند. متخلف را گزارش میکنند.
سالهای پیش در یکی از پارکهای شمال تهران، معلمی بچهها را برای گردش به پارک آورده بود. بچهها مشغول خوردن تنقلات بودند و پوستهی شکلات و ... روی زمین ریخته بودند. من پوستهی شکلاتها را جمع کردم و با زبانی نرم به کودکی که آشغالها را ریخته بود گفتم:
من این آشعالها را توی آن سطل آشغال میریزم تو هم دفعهی دیگر همین کار را بکن تا پارک کثیف و زشت نشود.
معلم یا خانمی که همراه او بود در جواب من گفت:
شما ناراخت نشین! کارگرا میان جارو میکنند.
احساس مسئولیت کردن باید از خانه شروع شود و در مدرسه ادامه یابد. در سوئد انجمن هست بنام « دست کم روزی یک آشغال از روی زمین بردار». دبیر افتخاری انجمن شاه کشور است. روزی در تلویزیون با یکی از مسئولان انجمن گفتوگویی داشت. خبرنگار تعداد اعضا را پرسید و در نهایت گفت شما فکر میکنید اگر روزی یک آشغال از روی زمین بردارید، سوئد تبدیل به بهشت میشود. شخص مسئول گفت نه. ما اعضای انجمن انسانهای متوهمی نیستیم. اما باین مسئله اعتقاد راسخ داریم که اگر کسی روزی یک آشغال از روی زمین بردارد، هرگز خودش آشغالی در روی زمین نمیریزد. ما آموزش میدهیم انهم نه در تئوری که با عمل
.
من: خیلی موافقم با شما. من هم بخشی از کار را وظیفه برخورد قهری دانستم. این تجربه ای که دربارش از سوئد نوشتین، عالی بود ... ممنون
چندماه پیش با یکی از شهرداران یکی از شهرهای خوزستان در ماشینی به جلسه ای میرفتیم. بطری آب معدنی را از ماشین بیرون انداخت...خندید...گفت کسی نفهمد...شهردار نمونه استان هم هست...فوق لیسانس عمران گرایش محیط زیست هم دارد...
پاسخحذفآقای مدرنیته!
پاسخحذفشما چه کردید؟