فقط یک هفته تا سال نو ... از آن نوروزهایی که نزدیک شدن اش فقط به کار "بغض" و "دلتنگی" می آید ... سال 88 را می گذاریم و می گذریم با همه آن هایی که با ما آغازش کردند و حالا نیستند که نو شدن روز را، آمدن بهار را دوباره با هم به جشن بنشینیم ... چه فرقی می کند که یک سال قبل حتی اسم همدیگر را هم نمی دانستیم ولی همه آمده بودیم سال را با "صلح" به آخر رسانیم ... می دانی چه دل ها تنگ دردانه هایی است که خونشان خیابان را، و کهریزک را، و دانشگاه را گلگون کرد؟ ... نه! شادی این نوروز گران است حتی وقتی می دانیم به خون خفته های 88 تازه آغاز شده اند.
*
دیگر نوشته امروزم: چرا شکل استقبال های خیابانی تغییر نمی کند؟
منم همين حس رو دارم، هر چند حس شادی واقعی ساليان سال است كه از اين مملكت رخت بربسته اما سنگينی اندوه، عيد امسال بيشتر احساس میشود (البته نه برای عوامالناس)...
پاسخحذفعلی رغم اندوهی که تو دلماون داریم بخاطر صیانت از فرهنگمون باید جشن بگیریم ..
پاسخحذفمن امسال سعی میکنم لحظه تحویل سال رو به یاد عزیزان از دست رفته وطن بر سر مزار دیگر عزیزانم بگذرونم
پاسخحذفافسوس
پاسخحذفمن مرده ام
و شب,هنوز هم
گویی ادامه "همان شب بیهوده" است
***
"فروغ"
آره سال 88 را موسوي با خودخواهي و دروغ بهم ريخت تا بتونه اشرافارو رو كار بياره.
پاسخحذفامسال برای خیلی از ماها معلوم شد قدرت شیرین تر از اونیه که بشه فکرشو کرد
پاسخحذف