101 سال قبل در روزی چون دیروز، جرونیمو، معروف ترین سرخپوست تاریخ درگذشت. او آخرین رییس قبیله معروف آپاچی در زمان خودش به سرسختی و سازش ناپذیری معروف بود که هیچ جوری زیر بار تحویل زمین های مردمش به سفیدها نمی رفت. او پس از 30 سال جنگ با دولت هاي مكزيك و ايالات متحده چهارم سپتامبر 1886 هنگامي كه تنها 38 مرد برايش باقي مانده بود دست از مقاومت كشيد و شرايط تسليم شدن خود را به اطلاع ژنرال نلسون مايلز رسانيد و چون پذيرفته شد اسلحه بر زمين گذارد. وي در منطقه اي كه بعدا ايالت نيومكزيكو نام گرفت به دنيا آمده بود. نخست دولت مكزيك مدعي مالكيت منطقه او بود و سپس دولت واشنگتن. جرونيمو با بيش از پنج هزار مرد كار مقاومت و دفاع از سرزمين نياكان را آغاز كرده بود. دولت آمريكا، طبق شرايط تسليم، او را با خانواده اش در پايگاه "سيل" واقع در ايالت اكلاهما سكونت داد. وي آزادي فعاليت و مسافرت داشت، جز بازگشت به زادگاهش و ميان قبيله خود. از او حتي براي شركت در مراسم رئيس جمهوري شدن تئودور روزولت دعوت شده بود. جرونيمو كه در سال 1909 در هشتاد سالگي از ذات الريه درگذشت در سال 1906 سرگذشت و آرزوهاي خود را براي "بارت" نويسنده آمريكايي بيان داشته بود كه به صورت يك كتاب انتشار يافته.
در زندگی نامه او به زبان خودش از جمله آمده: "وقتی بچه بودم مادرم به من آموخت که زانو بزنم و به درگاه خدا به خاطر نیرو، سلامتی، خردمندی و آسایشمان دعا کنم. ما هرگز در دعاهایمان کسی را نفرین نمی کردیم و اگر کینه و رنجشی از کسی داشتیم خودمان انتقام می گرفتیم. به ما یاد داده بودند که خدا به خرده دعواهای بشر اهمیتی نمی دهد".
در زندگی نامه او به زبان خودش از جمله آمده: "وقتی بچه بودم مادرم به من آموخت که زانو بزنم و به درگاه خدا به خاطر نیرو، سلامتی، خردمندی و آسایشمان دعا کنم. ما هرگز در دعاهایمان کسی را نفرین نمی کردیم و اگر کینه و رنجشی از کسی داشتیم خودمان انتقام می گرفتیم. به ما یاد داده بودند که خدا به خرده دعواهای بشر اهمیتی نمی دهد".
پارگراف آخر محشره
پاسخحذفبه ما یاد داده بودند که خدا به خرده دعواهای بشر اهمیتی نمی دهد.
پاسخحذفچه جمله تکان دهنده ای