۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه

به یاد یک "متفاوت"



تلک عشرة کاملة

ده سال از رحلت علي صفايي حائري گذشت. روشن فکري که پيوسته از خدا دل روشن طلب مي کرد. او درمانگري مي دانست و در پي التيام زخم ها و رنج هايي بود که «فقر» و «جهل» و «خشونت» بر پيکر انسان ها مي نهد. راستي که در اين شب ها و روز ها نيازمند نگاه مهربان و دستان نوازشگر اوئيم.
به مناسبت گذشت يک دهه از رحلت استاد شيخ علي صفايي حائري(عين- صاد) گرد هم مي آييم و از چشمه سار جاري محبتش بهره مند و سرشار مي شويم.
حضور گرمتان تسلي بخش خاطر شاگردان و بازماندگان خواهد بود.
سخنران: حجت الاسلام محمد رضا رنجبر
پنج شنبه، 18/4/88، ساعت 9 الي 11 شب
قم، سه راه بازار، خ طالقاني، کوي شماره 87، کوي شهيد حبيبي، پلاک 19، مؤسسه ليلةالقدر
*
تو هنوز از میان سطل های زباله، نان های خشک را بیرون نکشیده ای و با گربه ها در آخر شب بر سر نان چرب کبابی ها درگیر نشده ای. تو هنوز پوست خیار و ته مانده ی میوه ها را از روی زمین و کنار کوچه، آن هم با سرعت و دقت که کسی تو را نبیند جمع نکرده ای و هنوز لباس پینه دار نپوشیده ای و هنوز وصله های بزرگ را با دست های کوچک و چادر کهنه ات پنهان نکرده ای. تو هنوز به خاطر دست های کثیف و پای برهنه و کفش های پاره، نگاه تحقیر آمیزی را بر خود نخریده ای و این است که معنای غصه و رنج را نمی فهمی و بار مشکلا ت و مسوولیت ها را نمی شناسی و تنهایی و بی کسی را درک نمی کنی که لذت انس حق و پناه حق و محبت حق را بفمهی و حتی با سختی ها راحت باشی و با رنج ها راحت و در توفان ها آرام.
*
اطلاعیه بالا را دوستی ناشناس فرستاده و متن پایینی را هم خودم از یکی از کتاب های زنده یاد صفایی انتخاب کرده ام

۳ نظر:

  1. متاسفم که خیلی از باورهایمان دارد از دست می‌رود...

    پاسخحذف
  2. آقا محمد از خواندن مطالب شما واقعا لذت مي برم نثرت دلنشين است موفق باشي
    (خواننده هميشگي : مهدي)

    پاسخحذف
  3. "آنها كه مى‏خواهند از تو گوش درست كنند و چشم بگيرند و مغزت را بخورند، هر كه باشند جنايت‏كارند.
    آنچه كه استبداد را شكل مى‏دهد، همين پوك شدن آدم‏ها و از دست رفتن بينات و كتاب و ميزان است.
    سردسته‏ى تمام اس‏اس‏هاى استضعاف و استبداد و استثمار و استعمار و... سردسته‏ى تمامى اينها همان پوك كردن و استخفاف است. فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ. (سوره زخرف-ايه 54)
    فرعون هنگامى كه آدم‏ها را پوك كرد، مى‏تواندآنها را از خودش پر كند و مى‏تواند آنها را به دام بيندازد، چون آدم‏هاى پوك مجبورند كه از تو بپرسند و تو هم مجبورى كه به آنها بگويى و بر آنها فرمان برانى. اين ديگر فرق نمى‏كند كه حاكم يك نفر باشد يا يك جمع. شورايى شدن استبداد را نفى نمى‏كند، چون آدم‏هاى پوك را شورا به كار مى‏كشد. آنجا كه توده همراه بينات و كتاب و ميزان شده باشد، آنجاست كه مى‏تواند حرفش را به نماينده‏اش برساند و مى‏تواند نماينده‏اش را كنترل كند وگرنه نماينده، نماينده نيست، كه قَيِّم است و تصميم گيرنده است.
    ما پس از هر مرحله از استبداد به فكر شورا افتاديم ولى از آنجا كه زمينه‏ى استبداد را برنچيديم و يا ادامه نداديم، دوباره به استبداد بازگشتيم و حتى بدترين نوع استبداد را گردن نهاديم، چون با رضايت خودمان فرمان پذيرفتيم. تا امروز كه اگر اين زمينه به دست نيايد و هر كس همراه اين بينات و هدف و طرح و عمل نشود، آب‏ها به همان جوى‏ها باز خواهند گشت.«کتاب صراط-صفحه22-نوشته علي صفايي حائري»
    با تشکر از مهندس معيني عزيز به خاطر يادآوري متفاوتش!از همه دوستاني که براي زندگي و فهم خود حرمت و ارزشي قائلند خواهشمندم کتاب هاي اين نويسنده را با دقت مطالعه نمايند.

    پاسخحذف