کتاب همشهری هرمزگان، سال 87، که توسط نمایندگی روزنامه همشهری در بندرعباس منتشر شده، بی تردید اتفاق فرخنده ای در عرصه فرهنگ و فعالیت رسانه ای محسوب می شود با این حال به نظر می رسد برای بهتر بودن هنوز راه باقیست. از اختصاص نزدیک به شصت درصد صفحات این مجموعه 160 صفحه ای به آگهی و رپرتاژ آگهی که بگذریم، که به نظر می رسد بهای توزیع عمومی "رایگان" آن از همین محل تامین شده، از برخی اشکالات محتوایی و ظاهری آن نمی توان چشم پوشید. روی جلد برای معرفی محتوا، چهار تیتر درج شده که برای علاقمندان مطالعه یک نشریه حرفه ای ناامید کننده است؛ "گزیده ای از خطبه های نماز جمعه" (شاید برای خوشامد امام جمعه)، "3 پاسخ آشوری به 3 پرسش همشهری" (شاید برای خوشامد یک نماینده مجلس از بین پنج نمانیده استان در مجلس که اثری از آنها نیست)، "آسمان توسعه هرمزگان صاف و آفتابیست" (لابد برای خوشامد استاندار) و "عصر مدیران پرکار" (بی تردید برای خوشامد شهردار)! هیچکدام این تیترها خواننده حرفه ای چنین مجموعه هایی را ترغیب نمی کند مگر آن که کیفیت و صفحه آرایی جلد، این بار را هم به دوش بکشد. مجموعه کتاب همشهری هرمزگان ناامید کننده "شروع" می شود و در "اوایل" سطح خود را تا حد یک بولتن تبلیغی برای نماینده مجلس و مقامات استانی تنزل می دهد. یادداشت نخست این کتاب هم با وجود این که مأموریت تایید و تشویق اقدامات عمرانی دولت در آن به انجام رسیده، با این حال راه را برای ارائه "نقطه نظرات سازنده" خوانندگان نبسته و این مایه خرسندی باید باشد. مقدمه ای با اطلاعات کهنه و شدیدا جانبدارانه برای مصاحبه محمد آشوری، نماینده، و مقدمه ای حماسی و باز جانبدارانه برای مصاحبه با سردار تنگسیری ("غرور ایستادن در برابر مردی که هر کجا نام او و نام همرزمان وی باشد لرزه بر اندام دشمن می افتد، افتخار بزرگی است") و حجم انبوهی از ابراز محبت به شهردار و شهرداری بندرعباس از دیگر اقدامات غیرحرفه ای کتاب همشهری هرمزگان است. فاصله سطرها و در یک کلام صفحه بندی صفحات داخلی "عموما" دلچسب نیست هر چند این موضوع برای صفحاتی از جمله صفحات 47 و 48 و 57 و 58، 69 تا 75 و 85 تا 87 صادق نیست. تیتر مصاحبه با مدیر عامل سازمان اتوبوسرانی ههم تیتری "فاجعه بار" است (کل تیتر این است: "گفتگو با : مدیر عامل سازمان اتوبوسرانی") ولی این شاید بهترین مصاحبه این کتاب است که می توان از آن بوی "به چالش کشیدن مصاحبه شونده" را استشمام کرد. متاسفانه چنین سبک تیترهایی فراوان در این کتاب تکرار شده، از سوتیتر و میان تیتر هم در مصاحبه ها خیلی کم استفاده شده و یا اصلا استفاده نشده. هر چه جلوتر می رویم بر کیفیت مطالب افزوده می شود. نوشته و گزارش هایی درباره توفان گونو، درباره محرومیت قشم، مرگ دلفین ها، گفتگوهایی با رفقا و آشنایان مرحوم ناصر عبداللهی و آشنایی با عبدالحسین رضوانی و عکس های برگزیده او، از نمره مثبت های این کتاب است. سر آخر می ماند یک خسته نباشید صمیمانه برای عزیزان روزنامه همشهری در بندر که در روزگاری که کار مطبوعاتی همه رقم زیر فشار و تحت تحدید است، چراغ خانه را همچنان فروزان نگاه داشته اند؛ خسته نباشید ... /ا
mohammad jan tolani nanevis.
پاسخحذفhosele khanande sar mire
jamal mohammadi
bache zanjan
khannadeye hamishegi webloget!!!
جمال آقای محمدی! یکی از اصول من همین طولانی ننوشتنه که خیلی هم سعی می کنم رعایت کنم ولی واقعا برای بعضی مطالب نمیشه از یک حدی کوتاهتر نوشت مثل همین مطلب که باز می شد طولانی تر هم نوشت. در ضمن ممنون که وبلاگم را به نور چشمت روشن می کنی
پاسخحذف