محدود کردن دسترسی به هر نوع اطلاعاتی را باید به اذعان ضمنی سانسورگر به ناتوانی مخاطب اطلاعات در بهره برداری "صحیح و سالم" از این اطلاعات و به نوعی بی شعوری مخاطب در سطوح مختلف تعبیر کرد؛ این نوشته البته به شیوه تعریف "صحت و سلامت" در بهره برداری از اطلاعات و رابطه آن با "حق" نمی پردازد، اما نکته ظریفی را مایل است تا در این میان مطرح کند و آن این که اگر با بدبینانه ترین معیارها، فیلتر کردن پایگاه های اینترنتی سیاسی که مدیریت واحدی دارد، موجه هم تشخیص داده شود فیلتر کردن سایت هایی که محتویات آنها به صورت اشتراکی توسط کاربران تهیه می شود، همچون بالاترین و دنباله، یک اعتراف بزرگ به وجود سپاهیان کم شعار و یا حداکثر بی اثر در دنیای مجازی است؛ این که سانسورگر اعتراف می کند آن قدر طرفدار ندارد که بتواند مطالب مورد ستایش خود را وارد این پایگاه ها کند و آن ها را مورد اقبال ببیند (در وبسایت هایی با محتوای اشتراکی، مطالب با رای مثبت یا منفی کاربران "داغ" یا "حذف" می شوند؛ جامعه کاربران نیز با حضور داوطلبانه و بدون نیاز به عبور از سد نظارت استصوابی از نوع سیاسی شکل می گیرد). توجه به نوع مطالبی که در چنین سایت هایی با رای کابران برجسته می شود، برای کسانی که دغدغه شناخت زیر پوست جامعه ایرانی را دارند بسیار مفید خواهد بود. توجه اخیر رییس قوه قضاییه به موضوع فیلتر کردن سایت ها کاش محملی فراهم می کرد تا جایگاه سایت های اشتراکی مورد توجه و مطالعه دقیق تری قرار بگیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر