۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۸, شنبه

سمت راست؛ شهید شیرودی * سمت چپ: شهید کشوری


عکس بالا را خیلی دوست دارم؛ نه نگاه کشوری به دوربین و نه خیره شدن شیرودی به گوشه ای دیگر با آن قیافه غریب، هیچکدام تکراری نمی شود. در یک لحظه انگار ساکن مانده اند برای ثبت شدنشان در تاریخ این میهنِ پُر قِصه از غصه؛ به مثابه نمایندگان دلیریِ ایرانی و تلگنری همیشه نو که این مرز و بوم، سهل و بی بها، "ایران" نشده. کشوری و شیرودی هر دو خلبان هلیکوپتر بودند و هر در سال اول جنگ عراق علیه ایران، آسمانی شدند. اگر زنده مانده بودند لابد الان گوشه ای از فریبستانِ این دنیا، آرام گرفته بودند؛ دو جان باخته اند از خیل سیصدهزار جان باخته جنگ هشت ساله. یک لحظه سکوت و آرام با خود نجوا کنید: سیصد هزار جان باخته ... سیصد هزار ... سیصد هزار ...؛ هوای دلتان لابد ابری و چشمانتان بارانی می شود؛ سیصد هزار داستانِ شیرین که ناگهان؛ "پایان"! ... اما هول و وحشت آن جاست که در روز حشر هیچکدام نتوانیم هیچ کدام از این سیصدهزار تن را راضی کنیم که در مُلکی چنین پرخون و بها، چگونه به تاختن چهار نعل دروغ و ریا رضا دادیم؟!

۱ نظر:

  1. از اظهار نظر لطفی‌ که به ما داشتین یک دنیا سپاسگزاری می‌کنم
    به امید سربلندی ایران و ایرانی‌ در هر گوشه جهان که جز با همت و تلاش خود ایرانی‌ ها میسر نیست

    ایرانی‌ های مقیم تورنتو دو دستگی‌ و اختلاف نظر را کنار گذاشتن و موفق شدن یک نمایند ایرانی‌ به مجلس قانون گذاری استان آنتریو بفرستن این نماینده در والین اقدام عمده توانست نوروز را به عنوان یک رویداد رسمی‌ در استان آنتریو ( یکی‌ از بزرگترین استان های کانادا ) به تصویب برساند
    این ممکن نبود جز با همدلی‌ ایرانی‌ ها
    به امید روزی که همه ما ایرانی‌ ها با هم متحد بشیم

    موفق باشید

    پاسخحذف