
شرح ماجرا: ژوزفينا پاسكواله زن ۳۳ ساله ايتاليايى، براى جلب توجه جهانيان به صلح، با لباس سپيد و پاى پياده حركت به دور دنيا را آغاز كرد. او در طول مسير گاهى سوار خودروهاى بين راهى مى شد تا خود را به شهر برساند. اسم واقعي اش جيوسپينا پاسكوالينو ديمارينئو بود، ولى دوستانش صدایش ميكردند: پيپا. او و يكى از دوستان هم گروهش طی مسير سفر را آغاز کردند ولی در میانه تصمیم گرفتند از دو راه جداگانه حرکت را ادامه دهند. ژوزفينا به نزديكى هاى استانبول در تركيه رسيده بود كه سفرش به خط پايان رسيد چرا كه يك راننده كاميون، زن تنها را سوار كرد و او را در جاده فرعى شهر «قبضه» مورد آزار و اذيت قرار داد و كشت، بعد هم متوارى شد. با انتشار خبر اين جنايت، مردم تركيه و ايتاليا شوكه شدند و تصوير «ژوزفينا» در صفحه نخست تمامى خبرگزارى ها و روزنامه هاى اين دو كشور نقش بست. نخست وزير تركيه در پيام رسمى ضمن اعلام تسليت، با خانواده قربانى و مردم ايتاليا ابراز همدردى كرد. تجسس هاى پليس جنايى براى دستگيرى جنايتكار فرارى آغاز شد و نتیجه داد؛ تنها دليلى كه پليس موفق شد جسد پيپا را در بيابان ها پيدا كند اين بود كه مراد قاراتاش، مردى كه پيپا را پس از آزار به قتل رسانده بود، از موبایل مقتول استفاده کرده بود. /ا
*
نامه به شیطان؛ دنیا، دنیای خوبی شده برای تو! زبانم نمی چرخد تبریکت بگویم که اگر این دنیا مایه مباهات توست، مایه شرمندگی ماست؛ همه فرزندان آدم! ... عروس صلح نه فقط یک زن ایتالیایی بود که برای صلح، لباس سپید به تن کرده باشد و تو حالا از بریده شدن نفسش لبریز از حس تلخ شادمانی شده باشی. سایه لاغری بود از جنس دوستی و صلح و تو هوسرانی را از جنس خود بنی بشر برگزیدی که نگذارد این سایه پرِ پرواز بگیرد. تا این جا تو برنده ای؛ تویِ رانده شده از بارگاه الهی اما "پیپا" آن قدر قوی بود که روشن کردن شمع را بر لعنت مدام بر تاریکی ترجیح بدهد و این "امید" است که تهِ هر پیروزیِ تو، تو را باز بازنده می کند! /ا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر