۱۳۸۶ دی ۱۷, دوشنبه

از شب های برره تا چارخونه


به همان اندازه که سریال شب های برره ی مهران مدیری، سریالی فراتر از سطح، و به دلیل پرداختن به لایه های درونی رفتار جامعه ایرانی، اثری پرمعنا بود، سریال چارخونه سروش صحت مجمع خروس لاری های پرجیغ و دادی بود که فقط به کار سرگرمی، داد و هوار کردن های الکی و هلاک کردن وقت آمده بودند! استفاده بیش از حد از نابازیگران، اعتماد بلامنازع به برخی چهره های کمدی تلویزیون و رها کردن اهمیت متن های نمایش، افتادن در دور باطل تکرار و ملال، همه و همه دست به دست هم دادند تا چارخونه در وضعیتی اسف انگیز در چاردیواری رفع تکلیف گرفتار شود.
شرایط ناخوشایند زندگی نیاز به طنز و خندیدن فارغ از سختی های بی پیرایه روزمره را اجتناب ناپذیر کرده است، صدا و سیما هم می تواند این نیاز مشروع را در کنار طرح هنرمندانه مسائل اجتماعی مورد توجه قرار دهد؛ اتفاقی که مهران مدیری به خصوص در شب های برره آن را به انجام رساند و با استقبال شایان توجه عام و خاص نیز مواجه شد. اما چارخونه به هردلیل نتوانست از کلیشه های نخ نما شده فراتر برود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر