کلیسا با شورها با ریشه کن کردنشان می جنگد، با ریشه کن کردن به هر معنایی: روش اش، درمان اش، اخته گری است. هرگز نمی پرسد که "یک هوس را چگونه می توان روحانی و زیبا و خدایی کرد؟" – انضباط بخشیدن اش همیشه ریشه کن کردن است ... اما ریشه کن کردن شورها یعنی ریشه کن کردن زندگی: عمل کلیسا دشمنی با زندگی است ... تنها تبهگِنان اند که وسایل ریشه کنی را ناگزیر می یابند ... به داستان زندگانی کشیشان و فیلسوفان، و نیز هنرمندان، نگاهی باید کرد تا دید که این ناتوانانِ جنسی نبودند که زهرآگین ترین سخنان را درباره ی حس گفتند. پارسایان هم نبودند؛ بلکه آنانی بودند که پارسایی از ایشان بر نمی آمده است؛ کسانی که می بایست به زور پارسایی پیشه کنند ... روحانی کردنِ حِسّانیّت * نام اش عشق است: این کار پیروزی بزرگ بر مسیحیت است - که حِسّانیّت را خوار می دارد ... /ا
منبع: غروب بت ها – نیچه – ترجمه: داریوش آشوری
/ا * حِسّانیّت: بر مبنای آموزه های مسیحیت، به معنای گرایش به عالم حس و ماده و پیروی از خواهش های شهوانی و جسمانی در برابر روحانیت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر