۱۳۸۶ بهمن ۸, دوشنبه

لیاخوفِ عزیز



کلنل لیاخوفِ عزیز! قبول داری اگر تو هم هیأت اجرایی به این خوبی که ما داریم، داشتی، مجلس مشروطه را به توپ نمی بستی؟! ... ملک المتکلمین در آن دنیا هم موی دماغت نشده که؟ اگر شده بگو تا صلاحیتش را بدهیم آویزان کنند! منتظر جوابم، دیر نشه!
*
برگی از تاریخ:
تهران- تیر ماه 1326 هجری قمری‌؛ جنگ سختی بین آزادی‌خواهان و قزاق­هایی که به سرکردگی کلنل لیاخوف مجلس را به توپ بسته­اند درگرفته است. مدافعان مجلس بیش از دو ساعت دوام نمی­آورند ولی در همین مدت 24 قزاق را کشته­اند. رضا خان اولین درجه خود را به خاطر ایستادن پشت توپ یکی از سربازان کشته شده می­گیرد. ساعتی بعد بهبهانی، طباطبایی، قاضی قزوینی، ملک المتکلمین، میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، قاضی ارداقی و... که از صبح برای حفاظت از مجلس در آنجا حضور داشتند، بعد از مبارزه­ای جانانه از دیوار پشت مجلس می­گریزند و به باغ امین­الدوله می­روند. محسن‌خان امین­الدوله به بهبهانی و طباطبایی و چند تن دیگر پناه داد ولی میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ملک المتکلمین را بیرون کرد و آنان به خانه سید حسن، مدیر نشریه حبل‌المتین، پناه بردند تا با تاریک شدن هوا به ری و حرم شاه عبدالعظیم بروند. اما طولی نمی‌کشد که امین­الدوله با تلفن به باغ شاه زنگ زده و آنها را لو می­دهد. متعاقب آن قزاق­ها سر می­رسند و هر سه را دستگیر می­کنند و آنها را در حالی که به‌شدت مضروب و زخمی کرده­اند به باغ شاه می­برند و محمد­علی شاه با ناسزا­های فراوان پذیرای آنان می­شود.
ملک المتکلمین در همان حال خطابه­ای غرا درباره آزادی و ظلم حکومت ایراد کرد و گفت که از هر قطره خون او نهالی برای آزادی روئیده خواهد شد و شاه در جواب به او می­گوید که تو به نحوی کشته خواهی شد که خونت بر زمین ریخته نشود و دستور می­دهد او را با طناب خفه کنند ولی با مقاومت معجزه‌آسای این مرد بزرگ، توفیق نیافتند و با ضرب شمشیر و دشنه او را به طرز فجیعی به شهادت رساندند ... اینجا.
/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر