سه نفر از سی نماینده تهران در مجلس ششم، یعنی مجلس قبلی، زنجانی الاصل بودند: فاطمه راکعی، سید علی اکبر موسوی خویینی و علی شکوری راد و هر سه عضو جبهه مشارکت. به منظور خودمانی سازی مجلس هفتم (مجلس فعلی)، موسوی و شکوری راد توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند و فاطمه راکعی هم به رغم تایید صلاحیت در اعتراض به عملکرد شورای نگهبان از شرکت در انتخابات مجلس هفتم کناره گیری کرد ... علی شکوری راد وبلاگی زده با نامی جالب؛ گُلجه؛ نام روستای زادگاه پدرش در زنجان. انتخاب جالبی است که به نظرم می تواند هم حاکی از احترام شکوری راد به پدر فقیدش باشد و هم به استان زنجان. طرح نوشته ای را که در ادامه می خوانید مدت هاست در نوبت انتشار داشتم. حالا بهانه ای پیش آمده که آن را تقدیم به آقای شکوری راد می کنم. /ا
*
اختلاف بین هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد چیزی نیست که کسی بخواهد آن را مخفی کند. در جبهه ی هر دو تن، کسانی هستند که طرف مقابل را مورد انتقاد قرار می دهند ولی در این میانه هواداران احمدی نژاد و گاه حتی خودش، به کنایه، به راحتی از مرز اخلاق عبور و گونه ای رفتار می کنند مثل این که رفسنجانی فرمانده همه باندهای فاسد و جنایتکار سیاسی و اقتصادی کشور و رهبر ضد انقلابیون است. نمونه بارز این رفتارها را در نوشته های توهین آمیز فاطمه رجبی، همسر سخنگوی دولت، می توان به راحتی دید. این گروه به لطف بی خیالی دستگاه قضایی، همراهی تلویحی و صریح جریان قدرت با احمدی نژاد و پرهیز رفسنجانی از برخورد مستقیم به لحاظ شأنی که دارد و برایش خودش قائل است، در این عرصه تا توانسته اند به پیش تاخته اند ... گاهی چنین تصور می کنم که واقعا در حق رفسنجانی ظلم می شود. این اواخر البته پشت سر این تصور به یاد خاطره ای می افتم؛ در انتخابات مجلس ششم و با رایی که مردم دادند، رفسنجانی به شدت تحقیر شد. عملکرد جبهه مشارکت، و البته اظهارات و مقاله های اکبر گنجی و عباس عبدی به خصوص، در این بین نقش اصلی را بر عهده داشت. شورای نگهبان البته دست روی دست نگذاشت و با باطل کردن بسیاری از آرا جدای از آنکه از راهیابی کاندیدای نزدیک به ملی مذهبی ها، یعنی علیرضا رجایی، و یک کاندیدای دیگر لیست جبهه مشارکت به مجلس جلوگیری کرد، دست به معجزه زد و رفسنجانی و حداد عادل را بین نمایندگان تهران جا داد! رفسنجانی از حضور در مجلس ششم انصراف داد ولی کوتاه نیامد. پیروزی خیره کننده طرفداران جبهه اصلاحات در انتخابات مجلس ششم، جریان مقابل را به طور جدی به وحشت انداخت. بعد از همین موفقیت بود که ابتدا حجاریان ترور شد و سپس پروژه کنفرانس برلین و برخورد با روزنامه ها کلید خورد. به خاطر دارم جریان ضداصلاحات همه سرمایه رسانه ای خود را بسیج کرده بود تا چهره اصلاحات را تا مرز نابودی بی حیثیت کند. یکی از این ابزار رسانه ای خطبه های نماز جمعه بود و یکی از امامان جمعه هم رفسنجانی. در فاصله بین مرحله اول و دوم انتخابات و در حالی که شورای نگهبان آزمندانه دنبال راهی برای ابطال انتخابات تهران بود، رفسنجانی طی سخنانی در نماز جمعه تهران، شرایط کشور را به لحاظ حضور جریان های مختلف سیاسی به شرایط اوایل انقلاب تشبیه کرد. شرایطی که طی آن احزاب و جریاناتی که اسم ضدانقلاب روی آن ها بود اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور را ملتهب کرده بودند. رفسنجانی به خوبی می دانست مردم تاب و تحمل تکرار پرداخت هزینه های مجدد برای التهاب های مشابه را ندارند. خب! این نامردی و بی انصافی بود که جبهه مشارکت را داخل ضدانقلاب جا بزنی. جبهه مشارکت واقعا اصل و اساس نظام و انقلاب را قبول داشت و دارد ... در آن ایام علی شکوری راد در زنجان برای حمایت از کاندیدای اصلاح طلبان برای دور دوم انتخابات سخنرانی داشت. او با اشاره به سخنرانی رفسنجانی با حالتی که دل شکستگی و ناراحتی فوق العاده ای در آن موج می زد، این آیه قرآن را خواند: و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین – و با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل با آنان مکر کرد و از همه کس خدا بهتر مکر تواند کرد! ... این روزها گاهی فکر می کنم مکر خدایی که شکوری راد درباره آن می گفت، دامن رفسنجانی را گرفت؛ بعد از هشت سال به دست کسی که خودش استاندار دولت هاشمی رفسنجانی بود! حساب سایرین هم حتما صاف خواهد شد. / ا
*
اختلاف بین هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد چیزی نیست که کسی بخواهد آن را مخفی کند. در جبهه ی هر دو تن، کسانی هستند که طرف مقابل را مورد انتقاد قرار می دهند ولی در این میانه هواداران احمدی نژاد و گاه حتی خودش، به کنایه، به راحتی از مرز اخلاق عبور و گونه ای رفتار می کنند مثل این که رفسنجانی فرمانده همه باندهای فاسد و جنایتکار سیاسی و اقتصادی کشور و رهبر ضد انقلابیون است. نمونه بارز این رفتارها را در نوشته های توهین آمیز فاطمه رجبی، همسر سخنگوی دولت، می توان به راحتی دید. این گروه به لطف بی خیالی دستگاه قضایی، همراهی تلویحی و صریح جریان قدرت با احمدی نژاد و پرهیز رفسنجانی از برخورد مستقیم به لحاظ شأنی که دارد و برایش خودش قائل است، در این عرصه تا توانسته اند به پیش تاخته اند ... گاهی چنین تصور می کنم که واقعا در حق رفسنجانی ظلم می شود. این اواخر البته پشت سر این تصور به یاد خاطره ای می افتم؛ در انتخابات مجلس ششم و با رایی که مردم دادند، رفسنجانی به شدت تحقیر شد. عملکرد جبهه مشارکت، و البته اظهارات و مقاله های اکبر گنجی و عباس عبدی به خصوص، در این بین نقش اصلی را بر عهده داشت. شورای نگهبان البته دست روی دست نگذاشت و با باطل کردن بسیاری از آرا جدای از آنکه از راهیابی کاندیدای نزدیک به ملی مذهبی ها، یعنی علیرضا رجایی، و یک کاندیدای دیگر لیست جبهه مشارکت به مجلس جلوگیری کرد، دست به معجزه زد و رفسنجانی و حداد عادل را بین نمایندگان تهران جا داد! رفسنجانی از حضور در مجلس ششم انصراف داد ولی کوتاه نیامد. پیروزی خیره کننده طرفداران جبهه اصلاحات در انتخابات مجلس ششم، جریان مقابل را به طور جدی به وحشت انداخت. بعد از همین موفقیت بود که ابتدا حجاریان ترور شد و سپس پروژه کنفرانس برلین و برخورد با روزنامه ها کلید خورد. به خاطر دارم جریان ضداصلاحات همه سرمایه رسانه ای خود را بسیج کرده بود تا چهره اصلاحات را تا مرز نابودی بی حیثیت کند. یکی از این ابزار رسانه ای خطبه های نماز جمعه بود و یکی از امامان جمعه هم رفسنجانی. در فاصله بین مرحله اول و دوم انتخابات و در حالی که شورای نگهبان آزمندانه دنبال راهی برای ابطال انتخابات تهران بود، رفسنجانی طی سخنانی در نماز جمعه تهران، شرایط کشور را به لحاظ حضور جریان های مختلف سیاسی به شرایط اوایل انقلاب تشبیه کرد. شرایطی که طی آن احزاب و جریاناتی که اسم ضدانقلاب روی آن ها بود اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور را ملتهب کرده بودند. رفسنجانی به خوبی می دانست مردم تاب و تحمل تکرار پرداخت هزینه های مجدد برای التهاب های مشابه را ندارند. خب! این نامردی و بی انصافی بود که جبهه مشارکت را داخل ضدانقلاب جا بزنی. جبهه مشارکت واقعا اصل و اساس نظام و انقلاب را قبول داشت و دارد ... در آن ایام علی شکوری راد در زنجان برای حمایت از کاندیدای اصلاح طلبان برای دور دوم انتخابات سخنرانی داشت. او با اشاره به سخنرانی رفسنجانی با حالتی که دل شکستگی و ناراحتی فوق العاده ای در آن موج می زد، این آیه قرآن را خواند: و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین – و با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل با آنان مکر کرد و از همه کس خدا بهتر مکر تواند کرد! ... این روزها گاهی فکر می کنم مکر خدایی که شکوری راد درباره آن می گفت، دامن رفسنجانی را گرفت؛ بعد از هشت سال به دست کسی که خودش استاندار دولت هاشمی رفسنجانی بود! حساب سایرین هم حتما صاف خواهد شد. / ا
آقا به مبارکی تبلیغات رو شروع کردید! الله اجر ورسین
پاسخحذفسلام
پاسخحذفگفتم بيام يك سري بزنم و عرض ادبي داشته باشم!
پست قبليتون كلي دلمو تنگيده كرد و دلم گرفت.ولي بازم بهتر از اين پستهاي سياسيه!
in che joriye? man ghabl az in ham kament gozashtam vali nist!peygiram asasi!
پاسخحذفسلام
پاسخحذفبدانید که روشنفکر بی گدار به آب نمی زند و دوباره جانب
تحجر و قدرت و ثروت را نمی گیرد
حمایت از رفسنجانی ممکن است آبروی خیلیهای دیگر را صاف کند و دست خیلی های دیگر را روتر و صاف تر!
روشنفکر به حافظه ی دیرین اش رجوع می کند همواره
بدرود
فرنوش عزیز! من قبلا هیچ کامنتی از شما نداشته ام . البته کامنتدونی وبلاگم بعضی موقع ها قاط میزنه اساسی! /ا
پاسخحذفبا بوی کاغذ موافقم
پاسخحذف