بشریت نخستین تابستان هزاره سوم را با خاطره ای تلخ پشت سر گذاشت. در حالی که یک مسلمان – سید محمد خاتمی - با مشاهده علائمی خطرناک از اضمحلال مدارا و همزیستی مسالمت آمیز بین تمدن ها، پیشنهاد کرده بود نخستین سال هزاره جدید، سال گفتگوی تمدن ها نام بگیرد، مسلمان دیگری – اسامه بن لادن - نوزده فدایی را ماه ها آموزش داد تا با هواپیماهایی مملو از مسافر خود را به اهدافشان در آمریکا بکوبند و با نابود کردن خودشان، مسافران هواپیماها و ساختمان هایی بزرگ، هیمنه ابرقدرت دوران را فرو ریزند و به "تکلیف" خودشان عمل کنند و سر آغاز دورانی شوند که ما اینک در پس شش سال آن به عینه می بینیم نه تنها امنیت و صلح و دوستی در جوامع بشری فزونی نگرفته بلکه سیری قهقرایی تر به خود گرفته. تنش های فزاینده در روابط اسلام - مسیحیت، شیعه - سنی، سنی - سنی و شیعه - شیعه آینده روشنی را پیش روی ما قرار نداده و این در حالیست که دولت جرج بوش به رغم ساقط کردن دو دولت خطرناک طالبان و صدام، عملا به گسترش بنیادگرایی دامن زده و می زند. "دین" به عنوان برنامه ای "اخلاق گرا" برای تدبیر امور، هم اینک در چهاردیواری آمال ایدئولوژیست های خودستا، خونریز و کوته بین گرفتار شده و بازار استفاده های وحشیانه از توصیه های دینی برای اصلاح امور و سیطره بر محیط، ریشه اعتقاد به توانایی بشر در اداره امور را با تکیه بر آموزه های دینی دچار چالشی بی نظیر کرده است. از جان گذشتگی برای ستاندن جان دیگران در قالب عملیات انتحاری تبدیل به ارزشی دینی و مقدس شده و به این ترتیب امنیت هیچکدام از ما برای طولانی مدت تضمین شده نیست: این که در دام یکی از این جان بر کفانی که ما و عقیده مان را بر نمی تابند بیهوده فنا شویم ... یازده سپتامبر هنوز تمام نشده است . باید انسان و انسانیت اعتبار و جان بگیرد تا یازده سپتامبر تمام شود. /ا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر