می دانید اولین کسی که در المپیاد جهانی ریاضی برای ایران مدال (نقره) گرفت، چه کسی بود؟ ... او کجاست؟ ... می خواست چه کاره شود؟
*
دکتر امیراعلم غضنفریان ۲۵ بهمن ۱۳۵۰ در شهر زنجان متولد شد . پدرش دبیر ریاضیات مدارس زنجان بود. خود او دوران تحصیل پیش از دانشگاه را با درخششی خیره کننده سپری کرد. دیپلم را از دبیرستان امیر کبیر زنجان گرفت. در سال ۱۳۶۷ موفق به اخذ اولین مدال نقره برای ایران از المپیاد جهانی ریاضیات در استرالیا و همان سال وارد دانشکده برق دانشگاه صنعتی شريف شد. به عنوان شاگرد ممتاز لیسانس گرفت- معدل بالای نوزده. همان سال به عنوان دانشجوی نمونه کل دانشگاه صنعتی شریف انتخاب و معرفی شد. بلافاصله در مقطع فوق لیسانس صنعتی شریف هم پذیرفته شد. او در مدت یک سال و سه ماه فوق لیسانس الکترونیک خود را از شریف گرفت: با معدل چهار و دو دهم از چهار! سراسر دوران دانشجویی را در خوابگاه گذراند. سپس در سال ۷۳ برای ادامه تحصيل راهی دانشگاه استانفورد آمریکا شد. دکترا را در کمتر از سه سال گرفت با معدل چهار از چهار! امیراعلم غضنفریان بيش از هفت مقاله علمی در مجلات و کنفرانس های بين المللی معتبر منتشر کرد. سال 77 علائم بيماری سرطان در وی مشاهده شد و بعد از حدود نه ماه در میانه پاییز 78 درگذشت. او در مزار پایین زنجان به خاک سپرده شد + . استادش در مراسم بزگداشتش در آمریکا گفت: من مدت ده سال بود که در جستجوی چنین دانشجویی بودم ... در تمام دوران تدریس در دانشگاه و تحقبقات علمی خود، دانشجویی مانند ایشان ندیدم و شاید تا آخر عمر نیز دیگر دانشجویی مانند ایشان نداشته باشم ... اکنون خیابانی در زنجان به نام امیراعلم غضنفریان وجود دارد: خیابان سابق شهرداری. /ا /ا
*
دو ماه قبل علائم بیماری سرطان لنف من مشخص شد و تحت مداوای شیمی درمانی هستم. از خداوند سپاسگزارم، اکنون وضعیتم بهتر از روزهای اول است. اما اکنون نیز نمی توانم کار کنم. چهار ماهی از دوره درمان باقی مانده و امیدوار کننده است، تمام سلول های سرطانی از بین رفته اند. به تمام دوستان سلام برسان. سال خوبی داشته باشید. آرزومندم شما و خانواده، سال جدید و سال های آتیه خوبی در پیش رو داشته باشید ... می دانم قلب تو پاک است، بنابراین برایم نماز بخوان تا بتوانم از این بیماری فارغ شوم – نامه امیر اعلم به یکی از دوستانش
*
دوستان عزیز! با نهایت تاسف باید بگویم که سرطان امیر دوباره برگشته است. دراین مرحله از بیماری، پزشکان معتقدند راهی برای درمان وی وجود ندارد. پیش بینی می شود او حداکثر دو هفته دیگر زنده بماند. بر خلاف خبرهای بد درباره جسم وی، روحیه امیر بسیار بزرگ است به طوری که مقاومت وی در مقابل بیماری، غیر قابل تصور است. او از من خواسته که از همه شما سپاسگزاری کنم که در این ماه ها او را کمک کردید. این شانس وجود دارد تا دو سه روز بعد قبل از این که حال امیر بدتر شود، امیر بیمارستان را ترک کند و به ایران برگردد – نامه یکی از دوستان امیر اعلم به بقیه دوستانش
*
پنج سال پیش با مدیر کل وقت ارشاد زنجان - جاودانی، معاون وقت دانشگاه زنجان- نجفیان و یکی دو نفراز دانشجویان دانشگاه زنجان رفتیم خانه امیراعلم غضنفریان، خانه ای در شهرک کارمندان زنجان. قفسه کتابهای امیراعلم را دست نخورده نگه داشته بودند و بعضی وسایل شخصی دیگرش مثل عینک را. پدرش بود و مادرش. پدر از دانایی پسر گفت، از تواضع و از هنرهایش. از خیرگی پی در پی اساتیدش در برابر چشمه همیشه جوشان فهم این دردانه. می گفت: یک بار یکی از دبیران ریاضی اش به من می گفت که من دیگر نمی دانم چه چیری را باید به او یاد بدهم، او خیلی بالاتر از این کلاس هاست. یک بار هم در مسیر خوابگاه طرشت، دانشجویی با او همراه می شود و می گوید می خواهم بروم دانشجویی را ببینم که اسمش غضنفریان است. امیر اعلم می گوید: برای چه؟ از او چه می دانی؟ و او همه تعریف و تمجید می کند. امیر اعلم بدون آنکه بگوبد او همانی است که به دنبالش می گردد، می گوید: فکر نمی کنم همه این چیزهایی که درباره او گفتی درست باشد!... با همه این "ستاره وار بودن"، اما پدر وقتی از آرزوی امیر اعلم گفت، یخ کردم! ... امیراعلم آرزو داشت شهردار زنجان شود و ... شهرداری در ایران، مثل همه چیز تا خرخره غرق دنیای بده بستان و باند و سیاست است. امیراعلم اگر مانده بود با این آرزویش، مگر کوتوله ها می توانستند او را بپذیرند؟
*
شورای شهر زنجان و خیلی از مصادر کشور را کوتوله ها اشغال کرده اند. همین دیروز گزارش رسید که زنجان
*
دکتر امیراعلم غضنفریان ۲۵ بهمن ۱۳۵۰ در شهر زنجان متولد شد . پدرش دبیر ریاضیات مدارس زنجان بود. خود او دوران تحصیل پیش از دانشگاه را با درخششی خیره کننده سپری کرد. دیپلم را از دبیرستان امیر کبیر زنجان گرفت. در سال ۱۳۶۷ موفق به اخذ اولین مدال نقره برای ایران از المپیاد جهانی ریاضیات در استرالیا و همان سال وارد دانشکده برق دانشگاه صنعتی شريف شد. به عنوان شاگرد ممتاز لیسانس گرفت- معدل بالای نوزده. همان سال به عنوان دانشجوی نمونه کل دانشگاه صنعتی شریف انتخاب و معرفی شد. بلافاصله در مقطع فوق لیسانس صنعتی شریف هم پذیرفته شد. او در مدت یک سال و سه ماه فوق لیسانس الکترونیک خود را از شریف گرفت: با معدل چهار و دو دهم از چهار! سراسر دوران دانشجویی را در خوابگاه گذراند. سپس در سال ۷۳ برای ادامه تحصيل راهی دانشگاه استانفورد آمریکا شد. دکترا را در کمتر از سه سال گرفت با معدل چهار از چهار! امیراعلم غضنفریان بيش از هفت مقاله علمی در مجلات و کنفرانس های بين المللی معتبر منتشر کرد. سال 77 علائم بيماری سرطان در وی مشاهده شد و بعد از حدود نه ماه در میانه پاییز 78 درگذشت. او در مزار پایین زنجان به خاک سپرده شد + . استادش در مراسم بزگداشتش در آمریکا گفت: من مدت ده سال بود که در جستجوی چنین دانشجویی بودم ... در تمام دوران تدریس در دانشگاه و تحقبقات علمی خود، دانشجویی مانند ایشان ندیدم و شاید تا آخر عمر نیز دیگر دانشجویی مانند ایشان نداشته باشم ... اکنون خیابانی در زنجان به نام امیراعلم غضنفریان وجود دارد: خیابان سابق شهرداری. /ا /ا
*
دو ماه قبل علائم بیماری سرطان لنف من مشخص شد و تحت مداوای شیمی درمانی هستم. از خداوند سپاسگزارم، اکنون وضعیتم بهتر از روزهای اول است. اما اکنون نیز نمی توانم کار کنم. چهار ماهی از دوره درمان باقی مانده و امیدوار کننده است، تمام سلول های سرطانی از بین رفته اند. به تمام دوستان سلام برسان. سال خوبی داشته باشید. آرزومندم شما و خانواده، سال جدید و سال های آتیه خوبی در پیش رو داشته باشید ... می دانم قلب تو پاک است، بنابراین برایم نماز بخوان تا بتوانم از این بیماری فارغ شوم – نامه امیر اعلم به یکی از دوستانش
*
دوستان عزیز! با نهایت تاسف باید بگویم که سرطان امیر دوباره برگشته است. دراین مرحله از بیماری، پزشکان معتقدند راهی برای درمان وی وجود ندارد. پیش بینی می شود او حداکثر دو هفته دیگر زنده بماند. بر خلاف خبرهای بد درباره جسم وی، روحیه امیر بسیار بزرگ است به طوری که مقاومت وی در مقابل بیماری، غیر قابل تصور است. او از من خواسته که از همه شما سپاسگزاری کنم که در این ماه ها او را کمک کردید. این شانس وجود دارد تا دو سه روز بعد قبل از این که حال امیر بدتر شود، امیر بیمارستان را ترک کند و به ایران برگردد – نامه یکی از دوستان امیر اعلم به بقیه دوستانش
*
پنج سال پیش با مدیر کل وقت ارشاد زنجان - جاودانی، معاون وقت دانشگاه زنجان- نجفیان و یکی دو نفراز دانشجویان دانشگاه زنجان رفتیم خانه امیراعلم غضنفریان، خانه ای در شهرک کارمندان زنجان. قفسه کتابهای امیراعلم را دست نخورده نگه داشته بودند و بعضی وسایل شخصی دیگرش مثل عینک را. پدرش بود و مادرش. پدر از دانایی پسر گفت، از تواضع و از هنرهایش. از خیرگی پی در پی اساتیدش در برابر چشمه همیشه جوشان فهم این دردانه. می گفت: یک بار یکی از دبیران ریاضی اش به من می گفت که من دیگر نمی دانم چه چیری را باید به او یاد بدهم، او خیلی بالاتر از این کلاس هاست. یک بار هم در مسیر خوابگاه طرشت، دانشجویی با او همراه می شود و می گوید می خواهم بروم دانشجویی را ببینم که اسمش غضنفریان است. امیر اعلم می گوید: برای چه؟ از او چه می دانی؟ و او همه تعریف و تمجید می کند. امیر اعلم بدون آنکه بگوبد او همانی است که به دنبالش می گردد، می گوید: فکر نمی کنم همه این چیزهایی که درباره او گفتی درست باشد!... با همه این "ستاره وار بودن"، اما پدر وقتی از آرزوی امیر اعلم گفت، یخ کردم! ... امیراعلم آرزو داشت شهردار زنجان شود و ... شهرداری در ایران، مثل همه چیز تا خرخره غرق دنیای بده بستان و باند و سیاست است. امیراعلم اگر مانده بود با این آرزویش، مگر کوتوله ها می توانستند او را بپذیرند؟
*
شورای شهر زنجان و خیلی از مصادر کشور را کوتوله ها اشغال کرده اند. همین دیروز گزارش رسید که زنجان
همچنان بدون شهردار ... خدا امیر اعلم را خیلی خیلی دوست داشت
*
آپ دیت دوم: بعد از انتشار یادداشت بالا، دو تن از عزیزان اعلام کردند که آقای علی اصغر خانبان یک سال قبل از زنده یاد امیراعلم غضنفریان موفق به اخذ مدال از المپیاد جهانی ریاضی شده اند. مدال آقای خانبان برنز بوده و محل برگزاری مسابقات هم کوبا. از این دو عزیز سپاسگزارم با این که معتقدم هدف من از نوشتن این پست مخدوش نشده است.
.
آپ دیت سوم: در مورد تقدم و تاخر مدالهای المیپادی، حتما اینجا را ملاحظه کنید:
http://www.sampadia.com/forum/index.php?topic=12289.0
/ا
.
آپ دیت سوم: در مورد تقدم و تاخر مدالهای المیپادی، حتما اینجا را ملاحظه کنید:
http://www.sampadia.com/forum/index.php?topic=12289.0
/ا
God bless Amir. I knew him well. Just so you know he was not the first to win a medal. In 1366 someone else got a bronze. A kid from Ghazvin I beleive named khanban...
پاسخحذفويرانم كردي محمد با اين پست. حيف توي اداره هستم وگرنه بغضم مي تركيد و فرياد مي زدم. تو ديالوگ يه فيلمي شنيدم: خداوند با هر چيزي كه عطا مي كند تازيانه اي هم نثار مي كند!!! دلم بدجوري تركيد. چرا؟
پاسخحذفچه قدر غمنگیز بود این نوشته های شما
پاسخحذفsalam.bad az 3 sal baz ham oomadam!!!khoshhalam ke hamchenan mohkamo pa barja be neveshtan edame midid!!!omidvaram movafagh bashi!!!!
پاسخحذفبا امیر در دوره راهنمایی همکلاس بودم .شاگرد اول کلاس بود. ردیف اول می نشست. حسرت بدل ماندم که یکبارشلوغ کند .تا اسمش را پای تخته بنویسم!او بسیار مودب و باوقار بود . او آن زمان هم افتخار مدرسه راهنمایی 22بهمن بود. مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
پاسخحذف