از عکسهایی که چهارشنبه گذشته گرفتم (روی عکسها کلیک کنید، در اندازه اصلی ببینید):
اولی: رستوران متروک پیست اسکی پاپایی
(روزگاری رستوران کوچک پررونقی بود، حالا عین خیلی از رودها و دریاچههای مملکت، فقط "یاد" است و حسرت)
دومی: پیست اسکی!
سومی: آقای جوشکار
چهارمی: آقای مونتاژکار
(اگر خجالتی نبودم، از چهره آدمها خیلی عکس میگرفتم، از چشمها، از لب و ابروها ... این دو عکس هم به درخواست خودشان بود. حیف!)
پنجمی: دیوار نوشته هموطن بختیاری! چند تای دیگر هم بود. البته دیوار نبود، بدنه یک مخزن فولادی عظیم در حال ساخت بود.
ششمی: در دستهایش نور بود
هفتمی: مزرعه. بار وانتنیسانها کاه بود. از دور دیده بودمشان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر