«بلافاصله بعد از گفتوگوی تمدنهای آقای خاتمی، بوش ایران را به عنوان محور شرارت معرفی میکند. چرا بوش چنین واکنشی نشان داد؟ به این خاطر که سیاست آقای خاتمی ایدهآلیستی بود. کسانی که بحث ایده، فرد، لیبرالیسم و آزادی را در حوزه سیاست بینالملل مطرح میکنند، نتیجه نمیگیرند. فکر میکنید چرا اصلاحطلبان افول کردند؟ به این خاطر که انگارههایی که در رابطه با جهان غرب داشتند، توهمی بیش نبود. مشابه بلایی که بوش پسر سر خاتمی آورد، ترامپ سر روحانی آورد. مگر روحانی نگاهش تماماً همکاری با جهان غرب نبود؟ مگر به اعتمادسازی توجه نداشت؟ مگر به عادیسازی روابط توجه نداشت؟ مگر تیم سیاست خارجی روحانی، این انگاره را نداشتند؟ پس چرا با آنها اینگونه رفتار شد؟»
➕ دکتر ابراهیم متقی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، ویژهنامه نوروزی مجله "تجارت فردا"، صفحه ۱۴۳.
👁🗨 ملاحظات:
🔹 اول) جناب متقی سوال درستی پرسیدهاند: «چرا اصلاحطلبان افول کردند؟» نیمی از پاسخشان نیز، دستکم به گمان من، درست است: «به این خاطر که انگارههایی که اصلاحطلبان داشتند، توهمی بیش نبود»، اما بر خلاف نظر آقای دکتر، معتقدم انگارههای متوهمانه اصلاحطلبانی که فرصت حضور در قدرت به آنها داده شده، نه در مواجهه با جهان غرب، که از قضا در مواجهه با جهانی بود که صلاحیت آنها را برای شرکت در انتخابات موقتاً تأیید کرد!
آنها (اصلاحطلبان و اعتدالیون) بر این "توهم" بودند که با اتکای به "نه"های قدرتمند مردم به رقبایشان (از جمله در خرداد ۷۶ و اردیبهشت ۹۶، در دو انتخابات "معنادار") توان اثرگذاری بر امّهات سیاست خارجی کشور را دارند. به خصوص در سال ۷۶، جهان غرب نیز فریب این توهم را خورد و زمان فروخت! اما وقتی "ثابت" شد که دولتها صرفا "مجری"اند و "تدارکاتچی"، غرب هم متوجه سرچشمه شد، به این رسید که حرفهای خوشگل اصلاحطلبان هم صرفا "حرف خالی" و "باد مفت" است و در موثرترین حالت، باعث رد صلاحیتشان برای ادامه حضور در ارکان قدرت میشود! (خوشبینانه فرض میکنیم اصلاحطلبان و اعتدالیون خود آگاهانه قطعهای از این پازل خدعه نبودند).
یعنی ممکن است استاد علوم سیاسی دانشگاه نداند فرمان سیاست خارجی کشور دست دولت و رئیساش نیست؟ و نداند که حالا، دنیا هم این را واضحتر از همیشه میداند؟!
🔹 دوم) خاتمی سال ۷۷ ایده گفتوگوی تمدنها را مطرح کرد و پیشنهاد کرد سال ۲۰۰۱ (سه سال بعد، و اولین سال سده جدید میلادی) سال گفتوگوی تمدنها باشد. از قضا همان سال (۲۰۰۱ میلادی، مصادف با ۱۳۸۰) مسلمانان دیگری فاجعه تروریستی یازده سپتامبر را بار آوردند. بوش پسر بعد از این ماجرا، و سه سال بعد از سخنرانی خاتمی، و نه "بلافاصله"، ایران را هم (در کنار عراق ِ صدام و کرهشمالی) محور شرارت خواند.
یعنی ممکن است استاد علوم سیاسی این توالی و فاصلهها را نداند؟
🔹 سوم) جناب آقای دکتر ابراهیم متقی، استاد محترم علوم سیاسی دانشگاه تهران، مشغول فریب کیست؟ خودش؟ دیگران؟ یا نکند خودشان فریب خوردهاند؟ ... اصلاً میارزد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر