۱۴۰۱ شهریور ۵, شنبه

«آسمان لندن زیاده می‌بارد»

 


در «آسمان لندن زیاده می‌بارد» مختصری از سفرنامه برخی اشخاص (از ناصرالدین شاه تا ابراهیم صحافباشی) به لندن چاپ شده؛ برخی قدمتی بیش از 200 سال دارد.

با این همه به نظرم رسید مولف کتاب کوتاهی کرده که اعلام نکرده کجاهای سفرنامه را خلاصه کرده (که معلوم نمی‌کند مرکز توجه نویسنده کجا بوده)، برخی کلمات نامأنوس را در پاورقی معنی و نویسنده سفرنامه را هم، دست کم در حد یک پاراگراف هم، معرفی نکرده! این کتاب بعید می‌دانم به کار محققی بیاید ولی به درد تفنن می‌خورد؛ به این‌که بدانی ایرانیان لندن‌رفته در آن سال‌ها از چه چیزی تعجب و چه چیزی را تحسین می‌کردند و دچار چه سوال‌هایی می‌شدند! با این همه با این کتاب نمی‌توان قضاوت درستی از دغدغه‌های ذهنی سفرنامه‌نویسان به دست آورد.

(قبلا جایی نوشته بودم که من این کتاب را به خاطر اسم خوب‌اش خریدم!)

**


 

میرزا ابراهیم‌خان صحاف‌باشی در دوره مظفرالدین شاه عازم لندن شد و سال 1276 خورشیدی وارد این شهر شد. او را به خاطر افتتاح نخستین سالن نمایش فیلم در تهران (در سال 1283) می‌شناسند.

به نقل از او آمده:

* مثلا فلان مردی که پهلوی فلان دختره در زیر فلان درخت نشسته هر چه می‌خواهد می‌کند، مردم تردد می‌نمایند احدی نمی‌گوید چه کار می‌کنید یا نگاه مخصوص نمی‌کند. هر کس به خیال کارخودش می‌باشد. (صفحه 211)

 

* او در تجمع استقبال از ملکه وقت بریتانیا حاضر بوده و از "خیلی خوشحال بودن" مردم نوشته؛ «این مردم قلباً پادشاه را دوست دارند اگر چه حق دارند – چرا نباشند؟ مرگ می‌خواهند بروند گیلان. پادشاهی که یک نفر را بر دیگری ترجیح نداده باشد و آسایش و آزادی داده باشد البته دوست‌داشتنی است. مثل بعضی مملکت‌ها که نیست هر کس سرتیپ شد بتواند کربلایی تقی علاف را گاو سر بزند یا هر کس امیر شد بتواند مشهدی حسین بزار را توی سر بزند که چرا بلند حرف زدی، چرا مطالبه طلب خود نمودی.» (صفحه 213)

 

* هر شب با این طایفه ]زن[ من همراه هستم. به قهوه‌خانه رفته مشروب می‌خوریم. دست آخر که می‌گویند برای خوابیدن برویم، می‌گویم ببخشید من زن دارم، در جواب می‌گویند شما سیفی‌ماچ ]کبریت بی‌خطر[ هستید که به جز قوطی خودش به جای دیگر روشن نمی‌شود. بعد که مایوس شدند می‌گویند پول کالسکه به ما بده. باری هر شب اگر کسی دوازده قران خرج کند با این‌ها خوش می‌گذراند. دختران لندن خیلی خوش‌لباسند و خوشگل. کمتر جایی بدین خوشگلی دیده‌ام. (صفحه 212)

 

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر