فرانسیس فوکویاما (در صفحات 174 به بعد کتاب "هویت") با تایید نگرانی مخالفان مهاجرت از اثرات سوء پذیرش مهاجران بر هویت ملی کشور میزبان، در عین حال پیشنهاد میکند کشورهای اروپایی باید درک مردم خود را از هویت ملی، از درک مبتنی بر قومیّت جدا و همزمان آن را به شماری از باورها و شیوه زندگی (از جمله پایبندی به قانون اساسی، اصل حاکمیت قانون و برابری انسانها) متکی کنند. به همین ترتیب شرط کسب شهروندی (و اقامت) پناهندگان سوگند وفاداری به شاخصهای اساسی و قواعد جامعه و یکی شدن (ادغام) مهاجر با هویت کشور میزبان باشد.
پذیرش چنین ایده و پیشنهادی که احتمالا به کاهش مهاجرستیزی هم کمک میکند، از جمله اثر خود را در بزنگاههایی خاص نشان میدهد؛ جایی که کسانی که با مهاجرت به کشورهای لیبرال-دمکرات هم از انواع مواهب توسعه و رفاه و کارآمدی مبتنی بر لیبرالیسم بهره میبرند و هم در بزنگاهی چون ترور سلمان رشدی هلهله سر میدهند، شناسایی و فوراً به همان آبادی/خرابهای عودت داده میشوند که از آن دور افتادهاند ولی مبتنی بر باور به ارزشهای آن رفتار میکنند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر