۱۴۰۱ تیر ۳۱, جمعه

«همانگونه که ملت خودمان را لگدمال کردیم»



"ترس و نکبت رایش سوم" را خواندم و بسیار خوشم آمد؛ مجموعه 24 نمایشنامه تک‌پرده‌ای از برتولت برشت، همگی در توصیف روزگار مردم آلمان و قربانیان حکومت نازی‌ها پیش از شروع جنگ دوم جهانی.

**

 

 یتیمان و بیوگان میآیند

به آنان هم عهد سپردهاند که

روزگار بهتری فرا میرسد.

فعلا باید فداکار باشند و مالیات بپردازند.

چون گوشت را گران کردهاند.

دورهی آسایش دور است.

-

(ابتدای نمایشنامه "کفش سیاه")

*

 

رأیدهندگان

کاسههای گرمتر از آش

دوان دوان آمدهاند،

تا آزارگرشان را انتخاب کنند.

نه نان، نه کره، نه پالتو و غذا

آنها هیتلر را انتخاب کردهاند.

-

(ابتدای نمایشنامه "مبارز قدیمی")

*

 

و هنگامی که دیدیم

برای جنگ بسیج شدهاند،

فریاد برآوردیم:

کیست از شما که بگوید: "نه"؟

خاموش نمانید!

که جنگی که شما را بدان گسیل میدارند

نمیتواند از آن شما باشد.

-

(ابتدای نمایشنامه "رفراندوم")

**

 

برتولت برشت نمایشنامهای دارد که عنصر اصلی دکوراسیون آن ارابه زرهدار کلاسیک ارتش آلمان نازی است؛ این ارابه وقتی وارد میشود که قرار است وحشت شروع شود و سربازان مردم را سوار ارابه کنند.

آخرین ِ کُرهای سربازانِ نازی ارابهسوار در این نمایشنامه چنین است:


پیشوا و رهبری نیست

جز آدولف هیتلر

...

و ما ملتهای دیگر را لگدمال میکنیم،

همانگونه که ملت خودمان را لگدمال کردیم.

(ر.ک: ترس و نکبت رایش سوم، ترجمه شریف لنکرانی، ص161 به بعد)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر