این عکس حالا 19 سال سن دارد؛ از چپ جناب شهبازی (سرپرست کیهان در زنجان)، من، جنابان سعید افشار و فریبرز معجزاتی و یوسف قزلباش (اکنون در ایسنا). مرداد سال 80، دانشگاه زنجان، کنگره بینالمللی شیخ اشراق. افشار و معجزاتی و من قرار بود خبرنامه کنگره را منتشر کنیم. کنگره کمنظیری بود به لحاظ تعداد مهمانان و استادان و علمای برجسته و مشهور از دانشگاه و حوزه. استاندار وقت، مسعود سلطانیفر بود (وزیر کنونی ورزش) و انرژی زیادی روی برگزاری آن گذاشته بود. در سخنرانی افتتاحیه آیتالله مصطفی محقق داماد گفت: «اینجا، جای کسی بسیار خالی است؛ آیتالله صائینی.» چند مهمان خارجی هم بودند. کتاب مقالات ارائه شده به طرز مناسبی پیش از برگزاری کنگره آماده شده بود و بین حاضران توزیع شد. در ستاد خبری این کنگره بود که برای بار اول با زندهیاد "حسین منزوی" همصحبت شدم. شعری داد برای خبرنامه که من خودسرانه اسم روی آن گذاشتم و چاپاش کردیم! ناراحت شده بود ولی با مهربانی گفت و خندید. بار اول و آخری که آملی لاریجانی را از نردیک دیدم، همین جا بود؛ در نگاه اول به نظرم رسیده بود این "اون یکی" برادرشان است که عمامه گذاشته! ابراهیم دینانی و غلامرضا اعوانی بودند؛ پررنگ هم بودند. محمد مجتهد شبستری هم آمده بود. روز دوم یا سوم کنگره بود که خبر رسید هواپیمای مسافری در مسیر تبریز-زنجان-مشهد در زنجان زمینگیر شده. خودمان را رساندیم و دیدیم چه اوضاع و شرایط سختی برای مسافران. تیتر کردن این خبر در اولین شماره بعدی "پیام زنجان" خوشایند استاندار نبود و شکایت به مدیرمسئول برده بود؛ همین فقره نشان میداد که وزنه بهرهبرداری سیاسی-تبلیغاتی از کنگره، در مخیله او سنگینتر بود. آقای سلطانیفر (استاندار) آن قدر مخلص بود که گله کرده بود چرا اسم "استانداری زنجان" در آگهیهای کنگره، بزرگتر از اسم "دانشگاه زنجان" نیست؟! آن کنگره دیگر تکرار نشد. چند سال بعد اسم شبکه استانی را گذاشتند "شبکه اشراق" (به پیشنهاد علی لاریجانی که فلسفه خوانده بود) و این اسم فراگیر شد و برادران پاساژ ساز هم از راه رسیدند با "اشراق"شان! انگار خواسته باشند با تکرار مداوم این اسم حواسها را از این مهم پرت کنند که «شیخ اشراق تا چه حد کثرتگرا بود و چطور به حکم علمای اسلامی کشته/شهید شد» و بگویند: «ای مردم! به همین تکرار ِ خالی اسم سهروردی و اشراق و شیخ اشراق دلخوش باشید و توجه نکنید که شیخ گفته بود: «حقیقت شهر واحدی است که بابهای کثیری دارد و راههای فراوان به آن منتهی است.»»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر