🔘 این حکایت گلستان سعدی را شاید شنیده باشید؛ «ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همیخواند. صاحبدلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره چند است؟ گفت: هیچ. گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همیدهی؟ گفت: از بهر خدا میخوانم. گفت: از بهر خدا مخوان: گر تو قرآن بر این نمط خوانی / ببری رونق مسلمانی.» حکایت کسی که با صدای بلند و بد قرآن میخواند و صاحبدلی به او گفت که به خاطر خدا این طور نخوان که رونق مسلمانی ببری! ... به این صدای بد و بلند، در این روزگار، باید پریدن مدام برخی قاریان و "مادحین" با ارباب قدرت و ثروت و "باند باز" را هم به عوامل بردن رونق مسلمانی افزود ... آن سو؛ صدای خوش هم لابد میتواند رونق به مسلمانی بدهد! "علی فانی" صدای خیلی خوبی دارد ولی اشعاری که میخواند عموما برای من یکی "دلچسب" نیست (و مشهورتریناش: "به طاها، به یاسین") ... در این میانه اما دعای "عظم البلا" خیلی خوشایند است؛ بشنوید [ترجمه در ادامه]:
*
بلا و مصائب ما بزرگ شده و بیچارگی ما بسی روشن و پرده از روی کار برداشته شد و امیدم ناامید شد و زمین (با همهی پهناوریاش) بر ما تنگ آمد و رحمتش از ما منع شد. تنها توئی یاور و معین ما و مرجع شکایت ما و یگانه اعتماد ما در هر سختی و آسانی بر لطف تو است. خدایا پس درود فرست بر محمد و آلمحمد؛ آن زمامدارانى که پیرویشان را بر ما واجب کردى و بدین سبب مقام و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیک، مانند چشم بر هم زدن یا نزدیکتر؛ اى محمد، اى على، اى على، اى محمد مرا کفایت کنید که شمایید کفایت کنندهام و مرا یارى کنید که شمایید یاور من اى سرور ما، اى صاحب. فریاد، فریاد، فریاد، دریاب مرا، دریاب مرا، دریاب مرا، همین ساعت، همین ساعت، هم اکنون، زود، زود، زود؛ اى خدا، اى مهربانترین مهربانان؛ به حق محمد و آل پاکیزهاش.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر