آدم سیاسی به این معنی که نظر سیاسیاش را راحت و بیپروا، زیر اسم واقعی خودش، منتشر کند نیست، اما منتقد است. خودش میگوید من بیشتر از خودشان، خیرخواهشان هستم. گاهی در توییتر مینوشت؛ مبادی آداب، بیتندی. رفته بود برای یک کسبوکار فرهنگی مجوز بگیرد، ردّش کرده بودند. میگفت روی میز مقام مربوط، پرینت توییتهایم بود ... تذکر دادهاند. توضیح داده. مسئله به خوشی تمام شده. حالا در توییتر هم "نمینویسد" ... میگفت: حیرانم چطور به تو حق کارکردن دادهاند؟! ... با خنده میگفت. من هم خندیدم. گفتم اگر به وجود ارتباط تشکیلاتیی که نداشتهام و ندارم، رسیده بودند، ماجرا این نبود. اگر گذرم به گزینش و کاری دولتی بیفتد، معلوم میشود که چه سازمان پروندهساز بزرگی دارند. اصلاً مهربان نیستند و حتی وقتی میخندند «در ذهن خود طناب دار تو را میبافند» ... شدهام مصداق و عامل به "فورگت سیفتی"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر