۱۳۹۸ بهمن ۷, دوشنبه

بفهم

.
در آخرین نوشته از "فروغ" و "ابدیت" نوشتم و بعد دیروز، شماره جدید مجله اندیشه‌پویا را که گرفتم و صاف رفتم سراغ صفحه‌ای که درباره فروغ بود، اول چیزی که دیدم، جواب فروغ عزیز بود به «شما درباره ابدیت چطور فکر می‌کنید؟» ... و این چند روزه مدام غزل 226 خواجه حافظ شیرازی توی کله‌ام چرخیده و بعد بی‌هوا کسی، کار هنرمندی معلول را داده دستم تا ببینم و دیده‌ام وسط بشقاب، همان مطلع غزل 226 است؛ «ترسم که اشک در غم ما پرده‌ در شود ...»؛ انگاری کائنات می‌خواهد چیزی به من بگوید با این نشانه و قرینه‌ها، هنوز به من ِ "نادان" امید دارد که بفهم‌ام ... چقدر پرت، چقدر غریب از خود ...  




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر