8 -
9 ساله بودم؛ با پسرعمه موسی رفتیم پای درخت زالزاک جاده امامزاده یعقوب؛ آن
قدر خوردیم که حالم بد شد؛ 35سال قبل بود.
بعدها
دیگر هیچ وقت پیش آن درخت نرفتم. موسای خوب ِ ما، 23 سال پیش از دنیا رفت.
دیروز
رفته بودم همانجا، خود درخت زالزالک بود؛ درمحاصره خوشههای گندم ... ما نبودیم؛
انگار صد سال از بودن ما پای آن درخت گذشته شده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر