📝 عصر دیروز
مراسم روز خبرنگار در زنجان برگزار شد. با وجود شوقی که برای شنیدن سخنرانی جناب
محمدمهدی فرقانی (رییس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه) داشتم، نتوانستم در این
مراسم شرکت کنم. امروز اول وقت، یکی از دوستان خبرنگار زنگ زده بود و حسابی گلهوشکایت
داشت از داوری سومین جشنواره مطبوعات که نتایجاش در مراسم دیروز اعلام شده؛ ظاهرا
جشنواره باعث افتراق و سوظن بیشتر هم شده. صحبتهای جناب فرقانی را در ایرنا میخوانم؛ حیرتزدهام! چنان تمجیدی از اوضاع رسانههای زنجان کرده که به
نظر میرسد یا گزارشهای درستی نگرفته، یا خود، گزارش درست نمیدهد یا اوضاع رسانهها
در سایر استانها، فراتر از فاجعه است که در مقایسه، اوضاع رسانههای زنجان میشود
از «بهترینها»! بعد عکس تجلیل از آقای استاندار را در این مراسم میبینم؛ به گمانم اصحاب مطبوعات نباید چنین از اصحاب قدرت تجلیل کنند؛ این،
راه نقدِ فردا را تنگ میکند. حضور آدمهای نامربوط در روی سن هم، همچنان ادامه
داشته ... خلاصه کلام آنکه حسابی توی ذوقم خورده اخباری که از مراسم دیروز رسیده.
میخواستم مفصل به این مراسم بپردازم؛ بعد دیدم چه فایده؟! به جایش بیایید با هم
خلاصه مقاله ارزشمند «اخبار چگونه وارد زندگی عامه شد؟» را از آلن دوباتن بخوانیم:
🔴 اخبار
چگونه وارد زندگی عامه شد؟ | ترجمه زهرا داورپناه
🔹 ما از
نخستین نسلهایی هستیم که با سیل اطلاعاتی سروکار داریم که دربارۀ اموری دور از
زندگی خودمان هستند. در طول تاریخ، همواره دسترسی به اطلاعات دربارهٔ آنچه در دیگر
مناطق رخ میداد، بسیار دشوار بوده است. به علاوه این اطلاعات اهمیت فراوانی هم
برای عامه مردم نداشت؛ زیرا برای مثال اطلاع از جنگ قدرت در امپراطوری عثمانی برای
یک کشاورز اسکاتلندی فایدهای نداشت.
🔹 آنچه اکنون
بعنوان اخبار میشناسیم، ریشه در اطلاعاتی دارد که مورد نیاز افراد مهم تصمیمگیرنده
یا مراکز دولتی است. همچنان انعکاس این امر را در شیوۀ گزارش اخبار میشنویم: زمان
آنقدر مهم تلقی میشود که گویا ما شنوندگان اخبار واقعاً افرادی تصمیمگیرنده هستیم.
اگر آخرین خبر را نشنیده باشید، انگار غفلت بزرگی کرده، یا فرصت خاصی را از دست
دادهاید.
🔹 خبرگزاریها
تعهدی سازمانی دارند تا به مخاطبانشان بقبولانند که داشتن دریافتی بیپایه و ناقص،
اما «به روز» از موضوع بهتر از آن است که صبر کنیم تا در زمانی دیرتر به فهمی جامع
و مطمئن دست یابیم.
🔹 امروزه
مشکل ما با واقعیات، در کمبود منابع قابل اعتماد نیست، مسئله اصلاً این نیست که از
خبرگزاریها واقعیت بیشتری مطالبه میکنیم، بلکه چالش این است که نمیدانیم با
آنچه داریم چه کنیم! خبرها هر روز سیلی را به سوی ما روانه میکند.
🔹 در فضای
روزنامهنگاری حرفهای، سوگیری واژهای بدنام است و یادآور عوامل بدخواه، دروغگو و
فعالیتهای مستبدانهای است که آزادی مخاطبان در به کارگیری فکرشان را نفی میکند.
ولی باید در مقابل سوگیری گشادهروتر باشیم! سوگیری در حالت ناباش نشاندهندۀ روشی
برای ارزشیابی است که بوسیلۀ نظریاتی منسجم و یکدست دربارۀ عملکرد انسانی هدایت میشود.
سوگیری شبیه لنزی است که در مقابل واقعیت قرار میگیرد و هدفش این است که آن را با
وضوح بیشتری نمایان کند. سوگیری نوعی تلاش برای توضیح معنای وقایع است و برای
قضاوت دربارۀ نظرات و رخدادها نظامی رتبهبندی از ارزشها ارایه میکند. به نظر میرسد
تلاش برای فرار از هرگونه سوگیری محال است. در عوض باید کوشید راههایی یافت تا
اقسام قابل اعتمادتر و مفیدتر آن معرفی شود.
♦️🔹 اگر دیکتاتوری
در دوران معاصر در پیقدرت باشد، لازم نیست کار ناپسندی مثل سانسور اخبار انجام
دهد، بلکه کافی است بنشیند و تماشا کند که خبرگزاریها جریانی از اطلاعات تصادفی
را در شمارگان زیاد و با کمترین توضیح منتشر میکنند. این اخبار همیشه تغییر میکنند
و معلوم نیست به خبرهای قبلی چه ربطی دارند. در میان این سیل دادهها، اخبار
رنگارنگ جنایتکاران و ستارگان سینما نیز پراکنده شده است. همین روال برای نابود
کردن درک سیاسی در بیشتر مردم کفایت میکند. در غیر این صورت چه بسا مردم عزم تغییر
شرایط را میداشتند. به این ترتیب شرایط استبدادی به کمک سیل ویرانگر اخبار بسیار
بهتر از سانسور و منع اخبار تداوم مییابد.
🔹 پس این
برداشت عمومی که اخبار سیاسی، کسالتآور است را باید مهم دانست؛ زیرا وقتی اخبار
نمیتواند با شیوههای عرضهاش، کنجکاوی و توجه مردم را به خود جلب کند، جامعه به
شکل خطرناکی ناتوان خواهد شد و دیگر نمیتواند با معضلاتش دست و پنجه نرم کند یا
ارادۀ عمومی را برای تغییر و اصلاح اوضاع برانگیزد.
📌 متن کامل: +
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر