۱۳۹۵ آذر ۱۶, سه‌شنبه

+





چقدر اینجا زیباست، چقدر بذر خیال دارد این عکس توی دلش. از تیرک‌های کنار کوچه باغ گرفته تا آن سایه‌ها در دور دست، آن پنجره‌های رو به باغ، آن صندلی‌های چیده شده جلوی در، زردی طلایی برگ‌ها تا سبزی زیر سایه درخت بلند، آن پیچ کوچه محاصره شده با درخت و باغ، آن سنگ‌چین و کاج‌ها ... و تصور کن بهار و تابستان این قاب را، سفیدی‌اش را زیر بار برف، پنجره‌های روشن‌اش را در تاریکی، و تصور کن در این قاب، صدای بال و آواز چکاوک را، عطر رازقی و اطلسی و ردی از نسیم را ... و رد پاهای توی کوچه خاکی‌اش را ...   


.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر