یووال نوا حراری (نظریهپرداز تاریخ تکامل بشر طی مقالهای در فایننشیالتایمز) نوشته که شعار جدید جهان ما این است: «اگر چیزی را تجربه میکنی، ثبتش کن. اگر چیزی را ثبت کردی، آپلودش کن. اگر چیزی را آپلود کردی، به اشتراک بگذارش.»
این مقاله را زیر عنوان «اومانسیم مُرد، زندهباد دیتاایسم»، مجله "اندیشه پویا" در شماره 37 (شهریور 95) چاپ کرده است.
یووال نوا حراری نوشته که «در عصر جدید، اومانیسم آرامآرام اختیار را به مردم سپرد ... متفکران اومانیستی ما را متقاعد کردند که احساسات و امیال، منبع غایی معنا هستند و اختیار ما والاترین اختیارهاست اما حالا در این مسیر، چرخشی جدید دارد رخ میدهد ... رهبران دنیای تکنولوژیهای پیشرفته نظریه جدیدی پدیدآوردهاند که اختیار الگوریتم و کلاندادهها را مشروعیت میبخشد. این کیش جدید را میتوان "دیتاایسم" خواند.»
نشانههای درستی این تحلیل را همه ما در نزدیکی خودمان به راحتی میبینیم؛ ما تبدیل به تراشهای کوچک در نظامی عظیم شدهایم که روزانه، داده(دیتا)های بیشماری را از طریق ایمیل، تماس تلفنی، اخبار و مقالات جذب میکنیم و بعد از پردازش، پس میفرستیم و با انتخاب و پسند (لایک)کردنها، اطلاعات ذائقه و روان خود را به راحتی در اختیار گوگل و فیسبوک و باقی شبکههای اجتماعی قرار میدهیم.
یووال نوا حراری معتقد است حالا گوگل و فیسبوک جای کا.گ.ب و کلیسای کاتولیک را در جاسوسی مدام از ما، گرفتهاند با این تفاوت که کا.گ.ب و کلیسا قدرت محاسبه ما را نداشتند. ما اینک در فضای وب، با نظامهایی، بیرون از خودمان، مواجهیم که خیلی بهتر از خود ما میتوانند احساساتمان را رصد و درک کنند. نویسنده مقاله مثال میزند: اومانیستها چطور کتابهایشان را انتخاب میکنند؟ میروند به کتابفروشی، بین راهروها میگردند، قفسهها را وارسی میکنند، کتابی بر میدارند و چند جملهای از آن میخوانند تا این که احساسشان آنها را جذب کتاب میکند اما دیتاایستها از آمازون کتاب میخرند. وارد فروشگاه مجازی آمازون میشوید، پیامی برابر چشمتان ظاهر میشود و میگوید: «میدانم پیش از این از چه کتابهایی خوشت آمده. آدمهای دیگری که سلیقهای مشابه تو دارند فلان یا بهمان کتاب جدید را هم دوست داشتهاند.» این فقط آغاز ماجراست ... دیری نخواهد گذشت که کتابها، همزمان که شما می خوانیدشان، سرگرم خواندن شما باشند و بر عکس ما انسانها که بیشتر چیزهایی را که خواندهایم فراموش میکنیم، برنامههای کامپیوتری هیچ چیز را فراموش نمیکنند ... آمازون همچنین خواهد دانست که شما که هستید و چطور احساساتتان را قلقلک دهد.
سایمون کوپر، نویسنده کتاب «فوتبال علیه دشمن» و ستوننویس دیگر فایننشیال تایمز هم دو سال قبل نوشته بود: «در سال 2007، همزمان با آغاز فروریختن اقتصاد کشورهای غربی، اپل آیفون را معرفی کرد. از آن زمان تا کنون، اعتبار و اعتماد عمومی ذره ذره از سیاستمداران به صاحبان فناوری منتقل شده است و صاحبان فناوری صبورانه در این که از این قدرت تازهشان چطور بهره بگیرند به تأمل نشستهاند. آنها سرگرم آفرینش جهانی نو هستند: اریک اشمیتِ گوگل با کره شمالی مذاکره میکند، جف بزوسِ آمازون سعی میکند روزنامهها را نجات دهد، مارک زاکربرگِ فیسبوک تلاش میکند فقرای جهان را وارد جهان آنلاین کند و بیل گیتسِ مایکروسافت به جنگ بیماریهای واگیردار رفته است (...) چشم امید به یافتن راه حلی برای توقف تغییرات آب و هوایی حالا بیشتر به دره سیلیکون دوخته شده تا واشنگتن. عنوان کتاب تازه یوگنی موروزف شوخی با این اوضاع کنونی است: «برای نجات همه چیز، اینجا را کلیک کنید». در این مسیر هیچ چیز برای باختن نیست؛ جز حریم خصوصیمان.»
.
متوجه اصل ماجرا هستیم؟
روان ما در دنیای نِت، عریان میشود و به این ترتیب به راحتی قلقلک میشویم، به راحتی "هدایت" میشویم! سطر آخر یادداشت سایمون کوپر را دوباره بخوانید: «در این مسیر هیچ چیز برای باختن نیست؛ جز حریم خصوصیمان.»
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر