وبلاگهایی را که تجربه و حسهای شخصی نویسندگانش را در بالا
و پایینهای زندگی بازتاب میدهند، دوست میدارم! همانهایی که آن قدر خوب هم
"مینویسند" انگار که صفحهای از رمانی بسیار خوب را میخوانی یا
داستانی کوتاه که نویسندهاش روی همه کلمات تسلط دارد و میداند پشت هر کدام، چه
حسی آرمیده. بعد توی جملات ردی از فروتنی و دوستی هست، ردی از صداقتِ مطلوب؛ گاهی
حتی دوست داری نویسنده آنرا با صدای خودش بخواند و بگذارد توی وبلاگش؛ گیرم گاه
پیام شادیاند، گاه اندوه و گاه خیرهسری یا سرگشتگی حتی! ... دنیای مجازی زیر و
زبر هم شود، وبلاگ خوشترین خاطره از گذشته و اندکی قبلتر از "حال" خواهد
بود؛ برای من یکی لااقل ... کاش چراغ وبلاگهایی که فروتن و دوست و صادقاند، هیچگاه
خاموش نشود؛ به نبودن چراغهای رفته که خو نکردیم.
.
پ.ن: اگر از این چراغهای روشن سراغ دارید، سراغ بدهید خب
...
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر