اسم سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، این روزها در پی درگذشت مادر این فرمانده ارشد نظامی، دوباره بر سر زبانها افتاد. بسیاری برای او پیام تسلیت فرستادند و بسیاری دیگر، در مجلس ترحیم مادرش حاضر شدند.
.
او
احتمالا متفاوتترین نظامی دوران بعد از انقلاب است؛ با سابقهای طولانی در جنگ
ایران و عراق، اوّلین فرمانده مشهور شدهی سپاه کمتر شناخته شدهی «قدس»، که دوستدارانش
گاه در حد اسطوره ستایشاش میکنند و او را قهرمان رویاپردازیهای خود قرار میدهند،
اما کمتر مایلند تا از او به عنوان نماد دخالت نظامی ایران در فراسوی مرزهای کشور
یاد کنند؛ شاید از آن رو که این نوع دخالت از سوی قدرتهای نظامی بزرگ دنیا، پیشتر
و همواره از سوی انقلابیون به عنوان رفتاری استکباری و «دخالت در امور داخلی سایر
کشورها» مورد نکوهش بوده است. در کوران اوضاع ناآرام منطقه، بسیاری از تحلیلگران
غربی، فارغ از این که بتوانیم درستی ادعاهای آنها را اندازه بگیریم، او و سپاه تحت
امرش را در بسیاری از تحولات منطقه دخیل میدانند. به این ترتیب میتوان او را
دیپلماتی با ابزار نظامی به حساب آورد؛ عنوانی که ظاهرا خود سردار و مدیر برنامههای
او تمایلی به دوری از آن ندارند؛ آنچنان که در اجلاس اخیر خبرگان رهبری اعلام شد
که وظیفه تبیین اوضاع منطقه برای اعضای مجلس به وی سپرده شده است. غیبت او از
انظار و در جلسات عمومی فورا مورد توجه قرار میگیرد، در انتخابات اخیر ریاست
جمهوری هم امام جمعه کرمان در تبلیغ و ترویج سردار قالیباف، از رأی سردار سلیمانی
به او پرده برداشته بود.
.
اینها
همه از متفاوت بودن این سردار خوش قیافه حکایت دارد؛ سرداری که به نظر میرسد به
اعتبار سپاه برون مرزی ناشناختهی تحت امرش، تفاوتهای مهمتری با سایر نظامیان ِ
دیپلمات داشته باشد.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر