نه کسانی که سال 84 به احمدینژاد رأی
دادند و نه کسانی که سال 88 به او رأی دادند، نمیخواستند در سال پایانی ریاست
جمهوری او، مملکت با چنین وضع غمانگیز و هراسناکی تحویل شود. از همین رو، بیاعتنایی به «محاکمه» او،
با استناد به منتخب بودناش، باید که تعبیر به گناهکار بودن همه رأیدهندگان به او
شود که البته در بسیاری از تصمیمگیریها و اقدامات او شریک نبودند و چه بسا مخالف
هم بودند. شاید هم، حق این باشد ولی اوضاع چنان شده و هست که همه مردم، چه رأیدهندگان
به او و چه غیر آنان، مجازات شدهاند. عادلانه نیست که کسی از نردبان رأی مردم
بالا برود و بعد از پایان دوره زمامداریاش، به رغم بیکفایتیهایش، رها شود و قدر
ببیند. این، کوفتن بر در ِ «انتقام» نیست؛ نگرانی از تکرار «احمدینژادیسم» است؛
مکتبی که منادی آن توی چشمهای ملّت زل میزند و میگوید: «دو دو تا، ده تا».
.
پ.ن: من از مبانی حقوقی (کشوری و بینالمللی)
مصونیت قضایی مقاماتی چون رئیس جمهوری بیخبرم امّا فارغ از این مبانی، معتقدم
چنین مصونیتی (اگر وجود داشته باشد)، عادلانه نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر