(1)
پریروز
(دوشنبه، شانزدهم بهمن 91)، پیکر پادشاه سابق کامبوج (نوردوم سیهانوک)، چهار ماه بعد از مرگش، سوزانده شد(+). او مهرماه گذشته در 90 سالگی و در پکن درگذشته بود.
.
(2)
کامبوج
از سال ۱۸۶۳ تا ۱۹۵۳سرزمین تحتالحمایه فرانسه تلقی میشد و در سال ۱۹۴۱ به اشغال ژاپن
در آمد و در همین سال نیز بود که شاهزاده نوردوم سیهانوک به مقام سلطنت رسید. اشغال
توسط ژاپن در سال ۱۹۴۵ پایان یافت و کامبوج توانست پس از ۱۰۰ سال استعمار فرانسویان
به رهبری پادشاه در سال ۱۹۵۳ استقلال کامل خود را کسب کند اما سیهانوک در سال ۱۹۵۵
سلطنت را به پدر خود واگذار کرد تا بتواند در فعالیتهای سیاسی شرکت کند. در سال
۱۹۷۰، در حالی که شاهزاده سیهانوک، در سفر خارج بود، ژنرال لون نول، نخستوزیر، دست
به کودتا زد. سیهانوک ناچار از اقامت در چین شد. او سپس با خمرهای سرخ علیه نخست وزیر
کودتاگر همراه شد. بعد از ساقط شدن نخست وزیر کوتادچی، خمرهای سرخ کمونیست به قدرت
رسیدند و یکی از وحشتناکترین کشتارها را به رهبری پل پوت (+) در تاریخ به راه انداختند.
سیهانوک دوباره از کشور رانده شده بود.(+) خمرهای سرخ تغییرات شدیدی را در جامعه ایجاد
کردند به گونهای که جامعهای کاملا کمونیستی و خودکفا ایجاد کنند. آنها حکومت دمکراتیک
کامبوج را تاسیس کردند. آنها تمام مردم را به کار منظم و اجباری در مزارع مجبور کردند
و مظنونان را مورد شکنجه قرار میدادند و یا میکشتند.
.
در دوره
چهار ساله حکومت خمرهای سرخ (منتهی به سال 1358)، یک میلیون و هفتصد هزار کامبوجی،
معادل یک چهارم جمعیت کل کشور، گاه به طرز بسیار وحشیانهای، کشته شدند(تقریبا روزی
1160 نفر!). برخی آمار، از دو میلیون کشته
نیز حکایت کردهاند.(+)
.
حکومت
خمرهای سرخ تا سال ۱۹۷۹ و اشغال پایتخت توسط ویتنام شمالی ادامه داشت. نابسامانی و
جنگ چریکی کامبوج تا سال ۱۹۸۹ و خروج نیروهای ویتنامی ادامه داشت و در آن سال، هون
سن، نخست وزیر، با کنار گذاشتن گرایشهای سوسیالیستی و لغو نظام جمهوری، نام کشور کامبوج
را برای این سرزمین برگزید. در سال ۱۹۹۳، نظام سلطنت به کامبوج بازگشت و سیهانوک مقام
سلطنت را مجددا برعهده گرفت. سیهانوک به علت کهولت سن و بیماری سلطنت را در سال
۲۰۰۴ میلادی به فرزندش واگذار کرد.
.
(3)
اوریانا
فالاچی (خبرنگار شهیر ایتالیایی)، در دوره ای که نوردوم سیهانوک به خاطر کودتا از کشور
رانده شده بود، و پیش از به قدرت رسیدن خمرهای سرخ، با او در جریان سفرش به یوگسلاوی
مصاحبه کرد (خرداد 1352). سیهانوک در این گفتگوی خواندنی، خود را به خاطر اطمینان به نخست وزیر کودتاچی مذمت
میکند. به فالاچی میگوید: «من از نژاد خودم خجالت می کشم؛ چون «لون نول» بیشعور
هم از این نژاد است. ولی احمقتر از لون بول، سیهانوک احمقترین احمق هاست که او را
انتخاب کرد. هرگز خودم را نمیبخشم و به خودم هم افتخار نمیکنم، نه هرگز! می دانید
خانم؛ نقص کار اینجاست که من فقط یک انسان سادهلوح هستم.»
.
(4)
لون نول که کودتا کرده بود، مورد حمایت آمریکا بود.
وقتی او کودتا کرد، خمرهای سرخ بسیار ضعیف بودند. حمایت لون بول از آمریکا در جنگ ویتنام،
مردم را به خمرهای سرخ نزدیک کرد. «ساده لوحی» سیهانوک در اعتماد به لون نول، ساده
لوحی لون نول در حمایت از آمریکا، سادهلوحی مردم و خود سیهانوک در حمایت اولیه از خمرهای سرخ؛ به قیمت
1160 کشته در روز برای چهار سال منجر شد. بعضی سادهلوحیها، خیلی خیلی گران تمام میشود.
آخرین جملات رد و بدل شده سیهانوک و فالاچی بسیار قابل توجه است؛ سیهانوک میگوید:
«فکر میکنم که اگر وارد سیاست نمیشدم، زندگی شرافتمندانهتری داشتم. فقط ترانه میساختم.
شما چه فکر میکنید؟» و فالاچی با نرمی تمام، سنگینترین پاسخ را میدهد: «من فکر می
کنم که شما مرد باهوش و زرنگی هستید، عالیجناب.»؛ یعنی که بله! درست فکر کردهاید
عالیجناب!
خیلیها
نباید وارد سیاست میشدند، نباید شوند ... خیلی خیلی گران تمام شده، تمام میشود؛ برای
خودشان و برای مردم.
.
.
نکته جالب این که دولتهای کمونیستی که اصل و اساس ادعاشون بر مبنای انسان گرایانه ای بود بیشترین جنایتها مرتکب شدند.. و نکته جالبتر این که این آدمهای اشتباهی فقط گاهی می فهمند که اشتباهی بودند..
پاسخحذف